کلمه جو
صفحه اصلی

semiyearly


معنی : شش ماهه، ناکامل، نیم رس، نیم ساله
معانی دیگر : سالی دوبار، شش ماه یکبار

انگلیسی به فارسی

شش ماهه، نیم ساله


نیمه سال، ناکامل، نیم رس، شش ماهه، نیم ساله


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: issued, done, or occurring twice a year; semiannual.
قید ( adverb )
• : تعریف: twice a year; semiannually.

- This journal appears semiyearly.
[ترجمه ترگمان] این ژورنال semiyearly به نظر می رسد
[ترجمه گوگل] این مجله نیمه ساله به نظر می رسد

• happening two times each year, occurring twice a year
twice a year, two times each year, semiannually

مترادف و متضاد

شش ماهه (صفت)
biannual, semiannual, semiyearly

ناکامل (صفت)
semiyearly, imperfect

نیم رس (صفت)
semiyearly

نیم ساله (صفت)
semiyearly


کلمات دیگر: