کلمه جو
صفحه اصلی

reptilian


معنی : خزنده
معانی دیگر : وابسته به خزندگان، موذی، آب زیرکاه، پست فطرت

انگلیسی به فارسی

خزنده


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of, concerning, resembling, or being a reptile.

(2) تعریف: low, contemptible, or treacherous.
اسم ( noun )
• : تعریف: a reptile.

• reptile, cold-blooded animal from the class reptilia (such as snakes, lizards, etc.)
of or pertaining to the reptiles; despicable, base, mean
reptilian means characteristic of reptiles or like a reptile.

مترادف و متضاد

خزنده (صفت)
creepy, wormy, crawling, creeping, reptilian

جملات نمونه

1. a reptilian man who betrayed his friends
مردی موذی که به دوستان خود نارو زد

2. a reptilian skull
جمجمه ی یک خزنده

3. The chick is ugly and almost reptilian in its appearance.
[ترجمه ترگمان]اون دختره زشت و تقریبا خزنده است
[ترجمه گوگل]جوجه زشت و تقریبا خزنده در ظاهر آن است

4. He turned a cold, reptilian gaze on me.
[ترجمه ترگمان]نگاه سردی به من انداخت
[ترجمه گوگل]او یک نگاه سرد و خزنده به من کرد

5. He licked his lips in an unpleasantly reptilian way.
[ترجمه ترگمان]او لب هایش را به طرز ناخوشایندی تکان می داد
[ترجمه گوگل]او لب هایش را به شیوه ای ناخوشایند خزنده لایک کرد

6. Bliss, his reptilian face suggested, was what he expected to find with this succubus at the top of the stairs.
[ترجمه ترگمان]با این وجود، به نظر می رسید که در بالای پله ها با این ماده جن خاکی چه چیزی پیدا کند
[ترجمه گوگل]سلیس، چهره خزنده او پیشنهاد کرد، آنچه که او انتظار داشت با این سوکوک در بالای پله ها پیدا شود

7. Closer to the ship, occasional vague, reptilian shapes would blunder into the interdiction field, cry out, and then crash away through indigo mists .
[ترجمه ترگمان]به کشتی نزدیک تر می شویم، گاه گاهی شکل مبهمی به آن ها وارد می شود، فریاد می زند، و بعد از میان مه نیل به بیرون سقوط می کند
[ترجمه گوگل]نزدیک به کشتی، گاه به گاه مبهم، شکل خزنده می شود به میدان ممنوعه گریختن، گریه کردن، و سپس از طریق غبار indigo سقوط

8. Nonverbal communication is processed by a woman's reptilian brain – the physical part of her brain that evolved millions of years before the Mammalian Limbic brain ever evolved around it.
[ترجمه ترگمان]ارتباط کلامی با مغز خزنده زن پردازش می شود - بخش فیزیکی مغز او که میلیون ها سال پیش از مغز mammalian limbic رشد کرده است
[ترجمه گوگل]ارتباط غیرکلامی توسط یک مغز خزنده زن پردازش می شود - بخش فیزیکی مغز او که میلیون ها سال قبل از رشد مغز لنفاوی پستانداران در اطراف آن تکامل یافته است

9. The reptilian brain is much like a baby's brain.
[ترجمه ترگمان]مغز خزنده شبیه مغز کودک است
[ترجمه گوگل]مغز خزنده خیلی شبیه یک مغز کودک است

10. History of Universe 3: The Prophecy! Reptilian king shocked rocket high!
[ترجمه ترگمان]تاریخ جهان ۳: غیب گویی! پادشاه reptilian موشک را بالا برد!
[ترجمه گوگل]تاریخ جهان 3 پیشگویی! پادشاه خزنده موشک بالا را تکان داد!

11. Blurrgs are dim-witted, tough-skinned reptilian herbivores used as riding animals and beasts of burden by the Marauders of Endor.
[ترجمه ترگمان]Blurrgs های ضعیف و خشن که مثل حیوانات سوار بر حیوانات و حیواناتی که بار دیگر از بار Marauders بر دوش بودند استفاده می کردند
[ترجمه گوگل]Blurrgs گیاهخواران خزنده دچار کم خونی و پوستی هستند که به عنوان حیوانات سواری و حیوانات بارور توسط مارودر اندور مورد استفاده قرار می گیرند

12. The next most prevalent type of species is reptilian, and this includes lizards and bird creatures.
[ترجمه ترگمان]رایج ترین نوع از گونه ها بخش خزنده است و این شامل مارمولک و مخلوقات پرنده نیز می شود
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از انواع شایع ترین گونه های خزنده است که شامل مارمولک ها و موجودات پرنده می شود

13. As you summon the story of your reptilian past, you will find that many of the influential characters in the patriarchal system of history have indeed been part of the reptile family.
[ترجمه ترگمان]همانطور که داستان گذشته خزنده شما را به یاد دارید، خواهید دید که بسیاری از شخصیت های تاثیرگذار در سیستم پدرسالارانه تاریخ در واقع بخشی از خانواده خزنده بوده اند
[ترجمه گوگل]همانطور که شما داستان تاریخ گذشته خزانه خود را فرا می خوانید، متوجه خواهید شد که بسیاری از شخصیت های تاثیرگذار در نظام پدرسالار تاریخ، در واقع بخشی از خانواده خزنده هستند

14. Faux leather upper in trend-setting reptilian print with an adjustable mary jane strap across the instep.
[ترجمه ترگمان]رده بالای چرمی Faux از جنس خزنده است که با یک بند قابل تنظیم جین به دور ساق پا پیچیده است
[ترجمه گوگل]پارچه چرم مصنوعی بالا در نسخه خزنده تنظیم روند با نوار قابل تنظیم ماری جین در سراسر ارتفاعات

a reptilian skull

جمجمه‌ی یک خزنده


a reptilian man who betrayed his friends

مردی موذی که به دوستان خود نارو زد


پیشنهاد کاربران

در کلیه پرندگان, گروهی از نفرون ها دارای ویژگی هایی مشابه نفرون های خزندگان می باشند که reptilian nephrons به معنای خزنده ای ( خزنده گون ) نامیده می شوند.


کلمات دیگر: