کلمه جو
صفحه اصلی

writing desk


معنی : میز تحریر
معانی دیگر : میز تحریر

انگلیسی به انگلیسی

• special desk that is built so as to be comfortable for writing upon it
a writing desk is a piece of furniture with drawers and an area for keeping paper, pens, and ink in, and a surface on which you can rest your paper while writing.

مترادف و متضاد

میز تحریر (اسم)
desk, writing desk

جملات نمونه

1. Beryl was at her writing desk clipping news Items to send to friends.
[ترجمه ترگمان]بر یل پشت میز تحریرش قرار داشت و از اقلام خبری برای ارسال به دوستان استفاده می کرد
[ترجمه گوگل]بریل در دفاتر نوشتنش بود که اخبار خبری را برای ارسال به دوستان فرستاد

2. He switched on the lamp on his writing desk to provide his room with the most agreeable cast of light.
[ترجمه ترگمان]چراغ را روشن کرد و چراغ را روشن کرد تا اتاق خود را با نور agreeable روشن کند
[ترجمه گوگل]او لامپ را روی میز کار خود قرار داد تا اتاقش را با رایحه ای که دوست داشتنی ترین نور است، فراهم کند

3. Converse sat at his writing desk, drinking Sprite, looking at the lizard smears.
[ترجمه ترگمان]Converse پشت میز تحریر نشسته بود و نوشابه می نوشید و به لکه های خون نگاه می کرد
[ترجمه گوگل]معاون نشسته در میز کار خود را، نوشیدن حجاب، به دنبال اسمیر های مارمولک

4. Five in a jar on your writing desk.
[ترجمه ترگمان]پنج تا تو یه شیشه روی میزت
[ترجمه گوگل]پنج در یک کاسه روی میز نوشته شده شما

5. The large mahogany writing desk was immaculately tidy.
[ترجمه ترگمان]میز تحریر چوب ماهون بزرگ تمیز و مرتب بود
[ترجمه گوگل]میز نوشتن mahogany بزرگ بود بی نظیر مرتب

6. Churchill also stood, at a tall writing desk.
[ترجمه ترگمان]چرچیل هم پشت میز تحریر بلندی ایستاده بود
[ترجمه گوگل]چرچیل نیز در یک میز نوشته شده بلند ایستاده بود

7. All the rooms are fitted writing desk and data point for direct speed internet access.
[ترجمه ترگمان]همه اتاق ها مجهز به میز تحریر و نقطه داده برای دسترسی مستقیم به اینترنت هستند
[ترجمه گوگل]تمام اتاق ها دارای میز نوشتن و نقطه دسترسی برای دسترسی مستقیم به اینترنت هستند

8. A big square old black Chinese wooden writing desk.
[ترجمه ترگمان]یک میز تحریر چوبی بزرگ و کهنه چینی
[ترجمه گوگل]یک جعبه بزرگ چوب مربع قدیمی سیاه و سفید چینی چوبی

9. Why does crows like a writing desk?
[ترجمه ترگمان]چرا کلاغ ها از یک میز تحریر خوششان می آید؟
[ترجمه گوگل]چرا کلاغ ها مانند یک میز نوشته می شوند؟

10. That this writing desk is wide reaches three feet.
[ترجمه ترگمان]این میز تحریر به سه پا می رسد
[ترجمه گوگل]این که این میز نوشتن گسترده است به 3 فوت می رسد

11. They have their scale model in the writing desk.
[ترجمه ترگمان]آن ها مدل مقیاس خود را در میز تحریر دارند
[ترجمه گوگل]آنها مدل مقیاس خود را در میز نوشتن دارند

12. Her writing desk was within her reach.
[ترجمه ترگمان]میز تحریرش در دسترس او بود
[ترجمه گوگل]میز نوشتن او در دسترس او بود

13. He rustled the papers on his writing desk.
[ترجمه ترگمان]کاغذهای روی میز تحریرش را به خش خش درآورد
[ترجمه گوگل]او مقالاتی را در میز کار خود گرفت

14. Some very greatly very attractive book shelf and writing desk.
[ترجمه ترگمان]یک قفسه کتاب بسیار جذاب و یک میز تحریر
[ترجمه گوگل]برخی از قفسه کتاب بسیار بسیار جذاب و میز نوشتن


کلمات دیگر: