کلمه جو
صفحه اصلی

thrift


معنی : صرفه جویی، خانه داری، عقل معاش
معانی دیگر : ناولخرجی، امساک، (در اصل) رونق، کامیابی، رشد، شکوفایی، برومندی، (گیاه شناسی) شاسترسون، عود قرمز (جنس armeria تیره ی thrift institution) ( plumbaginaceae هم می گویند)

انگلیسی به فارسی

صرفه جویی، خانه داری، عقل معاش


رفاه، صرفه جویی، خانه داری، عقل معاش


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: prudent management and saving of one's resources, esp. money; frugality.
مترادف: economy, frugality, husbandry, saving
متضاد: extravagance, waste
مشابه: conserving, economizing, moderation, parsimony, penny-pinching, prudence, scrimping

(2) تعریف: see thrift institution.

(3) تعریف: any of several fast-growing, thickly tufted plants, found mostly in the mountains and along the coasts of Europe, that bear rounded clusters of pink or white flowers.

• financial institution designed for depositing savings (e.g. savings bank, credit union); any plant of the genus armeria; plant similar or related to plants of the genus armeria
saving, economizing
thrift is the practice of being thrifty.

مترادف و متضاد

صرفه جویی (اسم)
parsimony, economy, frugality, thrift, providence

خانه داری (اسم)
thrift, housekeeping, housework, menage

عقل معاش (اسم)
thrift

economy


Synonyms: austerity, carefulness, economizing, frugality, parsimony, providence, prudence, saving, stinginess, thriftiness


Antonyms: extravagance, spending, waste


جملات نمونه

1. Thrift is the philosopher’s stone.
[ترجمه ترگمان]Thrift سنگ فیلسوف است
[ترجمه گوگل]ثروت سنگی فیلسوف است

2. Thrift is good revenue.
[ترجمه ترگمان]Thrift درآمد خوبی دارد
[ترجمه گوگل]ثروت درآمد خوب است

3. Diligence and thrift made him a possessor of warm fortunes.
[ترجمه ترگمان]Diligence و thrift او را مالک ثروت گرم می کردند
[ترجمه گوگل]دقت و احتیاط او را به عنوان صاحب ثروت گرم ساخته است

4. Thrift is a great revenue.
[ترجمه پژمان] صرفه جویی یک درآمد عالی است.
[ترجمه ترگمان]درآمد زایی یک درآمد عالی است
[ترجمه گوگل]ثروت یک درآمد عالی است

5. Can we go thrift shopping?
[ترجمه پژمان] آیا می توانیم از فروشگاه لوازم دست دوم یا مستعمل خریداری کنیم
[ترجمه ترگمان]آیا ما می توانیم به خرید دست دوم برویم؟
[ترجمه گوگل]آیا ما می توانیم خریداری کنیم؟

6. They were rightly praised for their thrift and enterprise.
[ترجمه ترگمان]آن ها به درستی به خاطر thrift و enterprise مورد تحسین قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]آنها به راستی برای رفاه و سرمایه گذاری خود ستایش کردند

7. Industry and thrift lead to wealth.
[ترجمه ترگمان]صنعت و لوازم دست دوم به ثروت منتهی می شود
[ترجمه گوگل]صنعت و رفاه منجر به ثروت می شود

8. Give your old clothes away to a thrift shop.
[ترجمه پژمان] لباس های قدیمی خود را به مغازه ( فروشگاه ) لوازم دست دوم بدهید.
[ترجمه ترگمان] لباس های قدیمی - ت رو بده به یه مغازه دست دوم
[ترجمه گوگل]لباس های قدیمی خود را به فروشگاه مغازه می اندازید

9. He has the virtues of thrift and hard work.
[ترجمه ترگمان]او فضایل of و سخت کوشی را دارد
[ترجمه گوگل]او فضیلت و کار سختی دارد

10. For example, thrift, saving and economy were the traditional hallmarks of western cultures.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، صرفه جوئی، صرفه جوئی، و اقتصاد نشانه های سنتی فرهنگ های غربی بودند
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، صرفه جویی، صرفه جویی و اقتصاد نشانه های سنتی فرهنگ های غربی بود

11. A good salesman could transform a shy, nervous thrift president into a maniacal gambler.
[ترجمه ترگمان]یک فروشنده خوب می تواند یک رئیس جمهور محجوب و خجول را تبدیل به یک قمارباز عجیب و غریب کند
[ترجمه گوگل]یک فروشنده خوب می تواند رئیس جمهور خجالتی و عصبی را به یک قهرمان هیجان انگیز تبدیل کند

12. For a thrift manager to make a thirty-year home loan, he had to accept a rate of interest of 10 percent.
[ترجمه ترگمان]برای اینکه یک مدیر دست دوم وام سی و سی سال داشته باشد، باید نرخ بهره ۱۰ درصد را بپذیرد
[ترجمه گوگل]برای یک مدیر ثروتمند برای ایجاد یک وام خانه ی سی ساله، او مجبور بود نرخ بهره 10 درصد را بپذیرد

13. The big bank holding company said the thrift, based in Las Vegas, has $ 8 billion in assets.
[ترجمه ترگمان]شرکت بزرگ سهام بانک گفت که thrift، که در لاس وگاس ساخته شده است، ۸ میلیارد دلار سرمایه دارد
[ترجمه گوگل]شرکت سرمایه گذاری بزرگ بانکی اعلام کرد که سرمایه گذاری در لاس وگاس 8 میلیارد دلار دارایی دارد

14. Mrs Norris carries thrift to extremes.
[ترجمه ترگمان]خانم نوریس به افراط و تفریط می رود
[ترجمه گوگل]خانم نوریس در حال افراط و تفریط است

15. The thrift could make new mortgage loans at 14 percent while taking in money at 12 percent.
[ترجمه ترگمان]دست دوم فروشی می تواند وام های رهنی جدید را به میزان ۱۴ درصد به هنگام گرفتن پول در ۱۲ درصد پرداخت کند
[ترجمه گوگل]ریسک می تواند وام های جدید وام را با 14 درصد افزایش دهد در حالیکه 12 درصد پول را دریافت می کند

پیشنهاد کاربران

صندوق پس انداز قرض الحسنه
صندوق پس انداز
موسسه پس انداز
بانک پس انداز

thrift shop:
store that sell used goods especially furniture, clothes and toys often in order to raise money for a charity

خیریه


کلمات دیگر: