کلمه جو
صفحه اصلی

wrecker


معنی : مخرب، اوراقچی
معانی دیگر : (شخص یا دستگاه) درهم کوبنده، اسقاط کننده، خراب کننده، فروپاشگر، کلنگ دار، ویرانگر، تباه کننده، کامیون ویژه ی حمل اتومبیل های متلاشی شده در اثر تصادف و غیره، لاشه کش وسایط نقلیه

انگلیسی به فارسی

اوراقچی، مخرب


خرابکار، مخرب، اوراقچی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: one who wrecks, engages in wrecking, or causes a wreck.

- a wrecker of friendships
[ترجمه A.A] یک دوبهم زن
[ترجمه ترگمان] یک کامیون پر از دوستی
[ترجمه گوگل] یک جاسوسی دوستانه
- a house wrecker
[ترجمه ترگمان] یه خونه خراب کن
[ترجمه گوگل] یک خرابکار خانه

(2) تعریف: one that removes wreckage, as after a collision, or recovers salvage, as from a shipwreck.

(3) تعریف: a truck equipped to tow wrecked or disabled vehicles; tow truck.

• machine that wrecks, machine that tears down; one that salvages or removes wrecks; rescue vehicle; one who wrecks or tears down buildings as a profession; one who loots shipwrecked or destroyed ships
a wrecker is someone who destroys or spoils something.
a wrecker is also a truck which can remove broken down vehicles or vehicles that are stuck somewhere.

مترادف و متضاد

مخرب (اسم)
destroyer, wrecker

اوراقچی (اسم)
wrecker

جملات نمونه

1. house wrecker
(شخص یا دستگاه) خراب کننده ی خانه های کلنگی،خانه کوب

2. She accused him of being a marriage wrecker.
[ترجمه ترگمان]اون بهش تهمت زد که یه جرثقیل ازدواج بوده
[ترجمه گوگل]او او را متهم کرد که یک جاسوسی ازدواج کرده است

3. She saw him as the wrecker of all her dreams.
[ترجمه ترگمان]او را به صورت جرثقیل تمام رویاهایش می دید
[ترجمه گوگل]او او را به عنوان مخرب تمام رویاهای او دید

4. But Verkhovensky the wrecker is unrelated to anything that had gone before, except in the new-seeing eye of his creator.
[ترجمه ترگمان]اما خراب کردن جرثقیل ارتباطی به هر چیزی که قبلا رفته بود نداشت، به جز اینکه چشم خالق او را ببیند
[ترجمه گوگل]اما Verkhovensky مخرب به هر چیزی که پیش از آن رفته بود، به هیچ وجه مرتبط نیست، مگر در چشم تازه ای از خالق او

5. Since those days he has called me a wrecker.
[ترجمه ترگمان]از اون روزی که بهم زنگ زد یه جرثقیل بهم داد
[ترجمه گوگل]از آن روزها، او یک مخرب نامیده است

6. I believe we all strive to be the builder of strong clubs and not their "wrecker. "
[ترجمه ترگمان]من معتقدم که همه ما تلاش می کنیم که سازنده باشگاه های قوی باشیم نه \"جرثقیل\" آن ها
[ترجمه گوگل]من معتقدم که همه ما تلاش می کنیم که سازنده باشگاه های قوی باشیم و نه 'خرابکار' '

7. The wrecker moved the wrecked cars to a safe place.
[ترجمه ترگمان]جرثقیل ماشین را به جای امنی منتقل کرد
[ترجمه گوگل]خرابکار ماشین های خراب را به مکان امن منتقل کرد

8. They use these devices-- - it's called a wrecker ball-- they use them to demolish buildings.
[ترجمه ترگمان]آن ها از این وسایل استفاده می کنند - - از آن ها برای تخریب ساختمان ها استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]آنها از این دستگاه ها استفاده می کنند - آن یک توپ خرابکار نامیده می شود - آنها از آنها برای تخریب ساختمان استفاده می کنند

9. She is perceived to be a home wrecker .
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک کامیون خانگی تلقی می شود
[ترجمه گوگل]او تصور می شود که یک مخرب خانگی است

10. Dire Pithi Wrecker, Plunderer as well as Dire Guristas Wrecker and Plunderer were having orbit range problems for guns and missile. This has been fixed.
[ترجمه ترگمان]Dire Pithi wrecker، plunderer و well Guristas wrecker و plunderer با مشکلات برد در مدار برای اسلحه و موشک بوده اند این موضوع ثابت شده است
[ترجمه گوگل]داری Pithi Wrecker، غارتگر و همچنین Dire Guristas Wrecker و Plunderer دچار مشکلات محدوده مدار برای اسلحه و موشک بودند این ثابت شده است

11. And everywhere is a plate "Cheap wrecker".
[ترجمه ترگمان]و همه جا یک صفحه \"کامیون ارزان\" هست
[ترجمه گوگل]و در همه جا یک صفحه 'خرچنگ ارزان' است

12. Love is a great wrecker of peace of mind.
[ترجمه ترگمان]عشق یک مانع بزرگ آرامش ذهن است
[ترجمه گوگل]عشق یک معشوق بزرگ صلح ذهن است

13. It could be said as brusquely of Iago that he is just a wrecker.
[ترجمه ترگمان]با لحنی تند و خشن گفت که او فقط یک جرثقیل است
[ترجمه گوگل]می توان گفت که به طور خلاصه از Iago است که او فقط یک مخرب است

14. His madness became clear in 2000, when, to his amazement, he lost what amounted to a referendum on his two-decade rule. Mr Mugabe turned wrecker.
[ترجمه ترگمان]جنون او در سال ۲۰۰۰ آشکار شد، در حالی که با شگفتی خود آنچه را که به یک همه پرسی در دو دهه حکومت او انجامید از دست داد آقای موگابه به طرف کامیون برگشت
[ترجمه گوگل]جنون او در سال 2000 روشن شد، زمانی که، به شگفتی او، او را از دست داد چیزی که در نتیجه رفراندوم در حکومت دو دهه خود بود آقای موگابه خرابکار شد

اصطلاحات

house wrecker

(شخص یا دستگاه) خراب‌کننده‌ی خانه‌های کلنگی، خانه‌کوب



کلمات دیگر: