کلمه جو
صفحه اصلی

thuggery


معنی : ترور، قتل، ادمکشی
معانی دیگر : thuggee قتل

انگلیسی به فارسی

( thuggee ) قتل، آدمکشی، ترور


تهاجمی، قتل، ترور، ادمکشی


انگلیسی به انگلیسی

• lawless violence
thuggery is rough and violent behaviour.

مترادف و متضاد

ترور (اسم)
assassination, thuggery, thuggee

قتل (اسم)
murder, assassination, thuggery, thuggee, killing, homicide, foul play

ادمکشی (اسم)
butchery, murder, thuggery, thuggee, homicide, foul play, manslaughter

جملات نمونه

1. It illustrated the thuggery and brazenness of the state machine.
[ترجمه ترگمان]آن، آدمکشی و brazenness دستگاه دولتی را نشان می داد
[ترجمه گوگل]این نشان می دهد که قاچاق و چالاکی دستگاه دولتی است

2. Economic meltdown bred state thuggery and crime.
[ترجمه ترگمان]بحران اقتصادی باعث شد که دولت آدمکشی و جنایت را به وجود آورد
[ترجمه گوگل]ریزش اقتصادی موجب تهاجم و جنایت دولتی شد

3. This is one reason the corporate thuggery that is destroying the rainforests is so criminal.
[ترجمه ترگمان]این یکی از دلایلی است که ادم کشی شرکتی که جنگل های بارانی را از بین می برد، مجرم است
[ترجمه گوگل]این یکی از دلایلی است که تهاجم شرکتی که جنگل های بارانی را نابود می کند، بسیار جنایتکار است

4. Elections have become long spells of organised thuggery.
[ترجمه ترگمان]انتخابات به دوره های طولانی آدمکشی سازمان یافته تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]انتخابات جادوهای طولانی از تهاجم سازمان یافته است

5. There has also been a worrying tolerance for thuggery by Islamist vigilantes.
[ترجمه ترگمان]همچنین یک تحمل نگران کننده برای ترور توسط اسلام گرایان اسلامی وجود دارد
[ترجمه گوگل]تحریم های نگران کننده در مورد تهدیدهای تهدید آمیز توسط هواداران اسلامگرا نیز وجود داشته است

6. What should stop is the paternalistic and well-meaning indulgence of the sub-culture of thuggery.
[ترجمه ترگمان]چیزی که باید متوقف شود، indulgence و به معنای چشم پوشی از فرهنگ آدمکشی است
[ترجمه گوگل]چه چیزی باید متوقف شود، تسلیم پدر و مادر و به اصطلاح معقول بودن زیر کشت فرهنگی است

7. Mr Mugabe has pauperised a formerly prosperous country and used thuggery to remain perpetually in power.
[ترجمه ترگمان]آقای موگابه کشور سابقا پررونق بوده است و از ادم کشی استفاده کرده است تا دائما در قدرت باقی بماند
[ترجمه گوگل]آقای موگابه یک کشور سابقۀ مرفه را تحقیر کرده و از تهاجمی برای همیشه با قدرت به کار گرفته است

8. A great story would be the stoicism, sympathy and generosity that local populations continue to offer western society in spite of our snot-nosed economic thuggery.
[ترجمه ترگمان]یک داستان عالی، بردباری، همدردی و سخاوت است که مردم محلی علی رغم of بینی بینی بینی، جامعه غربی را به جامعه غرب عرضه می کنند
[ترجمه گوگل]داستان بزرگی است که می توان به اشتباه، همدردی و سخاوتمندانه اشاره کرد که جمعیت محلی به رغم تهاجم اقتصادی برهنه ی ما، جامعه ی غرب را همچنان در اختیار ما قرار می دهد

9. Several of the victims'parents as well as foreign journalists have suffered similar thuggery.
[ترجمه ترگمان]چندین تن از والدین قربانیان و همچنین روزنامه نگاران خارجی نیز از قتل مشابهی رنج برده اند
[ترجمه گوگل]تعدادی از قربانیان قربانیان و همچنین روزنامه نگاران خارجی نیز از چنین خشونت هایی رنج می برند

پیشنهاد کاربران

رفتار خشونت آمیز، جرم، قانون شکنی
Criminal offense, law breaking,


کلمات دیگر: