1. He is expected to punch his time card in April.
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که او کارت زمان خود را در ماه آوریل مورد ضرب و شتم قرار دهد
[ترجمه گوگل]انتظار می رود که کارت اعتباری خود را در ماه آوریل پانچ کند
2. Remember to punch your time card.
[ترجمه ترگمان] یادت باشه کارت رو با مشت بزنی
[ترجمه گوگل]به یاد داشته باشید که کارت زمان خود را پانچ کنید
3. Transfer times clocked on the daily time card to the mechanics monthly time sheet.
[ترجمه ترگمان]زمان انتقال بر روی کارت زمان روزانه به صفحه ماهانه مکانیک محاسبه می شود
[ترجمه گوگل]بارهای بارگیری در کارت زمان روزانه به مکانیک جدول زمان بندی ماهانه
4. Enter time card information before previewing the Time Card report.
[ترجمه ترگمان]اطلاعات کارت زمان را قبل از ارسال گزارش کارت زمان وارد کنید
[ترجمه گوگل]اطلاعات کارت زمان را قبل از پیش نمایش گزارش Time Card وارد کنید
5. Don't forget to punch your time card.
[ترجمه ترگمان]یادت نره کارت رو با مشت بزنی
[ترجمه گوگل]فراموش نکنید که کارت زمان خود را پانچ کنید
6. A: Do you need to punch time card?
[ترجمه ترگمان]الف: تو باید کارت زمان رو با مشت بزنی؟
[ترجمه گوگل]A آیا شما نیاز به کارت پانچ دارید؟
7. This is your desk, and this is your time card.
[ترجمه ترگمان]این میز شماست، و این هم کارت زمان شماست
[ترجمه گوگل]این میز شما است و این کارت زمان شماست
8. I punch my time card.
[ترجمه ترگمان] من کارت زمانم رو با مشت می زنم
[ترجمه گوگل]کارت من را خراب می کنم
9. Did you punch time card?
[ترجمه ترگمان]کارت رو با مشت زدی؟
[ترجمه گوگل]آیا کارت زمان را خراب کردید؟
10. Espinosa backed off from his insistence that employees use time cards when they began and left work.
[ترجمه ترگمان]Espinosa از اصرار خود مبنی بر استفاده کارمندان از کارت های زمان هنگامی که کار را آغاز و رها کردند، پشتیبانی کرد
[ترجمه گوگل]اسپینوزا از اصرار خود مبنی بر اینکه کارکنان از کارتهای زمانی استفاده می کنند، زمانی که شروع به کار کرده و کار را ترک کرده اند، عقب نشینی کردند
11. Just for the sake of clarity, perhaps we should call employees who do more than punch their time card intrapreneurs.
[ترجمه ترگمان]فقط به خاطر وضوح، شاید ما باید به کارمندانی زنگ بزنیم که بیش از پانچ کارت زمان خود را انجام می دهند
[ترجمه گوگل]فقط به خاطر وضوح، شاید ما باید کارمندانی را دعوت کنیم که بیش از کارفرمایان کارت زمانشان را خراب کنند
12. Do you ever work when your timecard is not recorded?
[ترجمه ترگمان]آیا تا به حال زمانی کار می کنید که timecard ثبت نشده است؟
[ترجمه گوگل]آیا تا به حال کار کرده اید زمانی که کارت تایم شما ضبط نشده است؟
13. Is work time documented by a timecard?
[ترجمه ترگمان]آیا زمان کار مستند است؟
[ترجمه گوگل]آیا زمان کار با تایمر مدرک تایید شده است؟
14. Aion timecard can offer you more game time.
[ترجمه ترگمان]Aion timecard میتونه بهتون وقت بیشتری بده
[ترجمه گوگل]Timecard Aion می تواند زمان بیشتری را برای شما ارائه دهد
15. Don't forget to punch your timecard before leaving the office.
[ترجمه ترگمان]یادت نره قبل از اینکه دفتر رو ترک کنی با مشت زدی به چاک
[ترجمه گوگل]فراموش نکنید که قبل از خروج از دفتر، کارت اعتباری خود را خرد کنید
16. Manager Li: This is your timecard. Punch your attendance at the commuter time everyday.
[ترجمه ترگمان]مدیر، لی: این timecard شما است attendance را هر روز در خانه پر کنید
[ترجمه گوگل]مدیر لی این کارت تایمر شما است پانچ حضور خود را در زمان رفت و آمد هر روز
17. They keep a timecard and receive paychecks, which they keep in check registers.
[ترجمه ترگمان]آن ها a را نگه می دارند و حقوق دریافت می کنند، که آن ها در دفاتر کنترل نگهداری می کنند
[ترجمه گوگل]آنها یک کارت اعتباری را نگه می دارند و حقوق دریافتی را دریافت می کنند که در ثبت نامشان ثبت می شوند
18. Did you punch the timecard?
[ترجمه ترگمان]به \"timecard\" مشت زدی؟
[ترجمه گوگل]آیا کارت تایمر را خراب کردید؟
19. Date of accession or date of form filling should not be any rest day on timecard.
[ترجمه ترگمان]تاریخ الحاق یا تاریخ پر کردن فرم نباید هیچ روز استراحت در timecard باشد
[ترجمه گوگل]تاریخ عضویت یا تاریخ تکمیل فرم نباید روزهای استراحت در کارت تایمر باشد
20. So, on this great journey into the East, straight meat was the bill of fare, ammunition and tools principally made up the load on the sled, and the timecard was drawn upon the limitless future.
[ترجمه ترگمان]بدین ترتیب، در این سفر بزرگ به شرق، گوشت صاف، قبض غذا، مهمات و ابزار بود که عمد تا بار سورتمه را بر دوش داشتند، و the در آینده بی پایان کشیده می شد
[ترجمه گوگل]بنابراین، در این سفر بزرگ به شرق، گوشت مستقیم بود بورد کرایه، مهمات و ابزار به طور عمده ساخته شده بار در سورتمه، و timecard بر روی آینده بی حد و حصر کشیده شد
21. As a result companies are able to use IP phone applications for such activities as timecard entries or multi-media product training.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه شرکت ها قادر به استفاده از برنامه های کاربردی تلفن برای چنین فعالیت هایی به عنوان ورودی های timecard یا آموزش چند رسانه ای هستند
[ترجمه گوگل]در نتیجه شرکت ها می توانند از برنامه های کاربردی IP تلفن برای فعالیت هایی مانند مدخل کارت تایمر یا آموزش محصول چند رسانه ای استفاده کنند