کلمه جو
صفحه اصلی

witted


معنی : تیز هوش
معانی دیگر : تیز هوش

انگلیسی به فارسی

تیز هوش


انگلیسی به انگلیسی

• intelligent, perceptive, clever; having a wit or understanding of a particular nature (e.g. slow-witted)

صفت ( adjective )
مشتقات: wittedness (n.)
• : تعریف: having (a certain kind of) wit or intelligence (used in combination).

- slow-witted
[ترجمه ترگمان] کند ذهن
[ترجمه گوگل] آهسته آهسته

مترادف و متضاد

تیز هوش (صفت)
brisk, lynx-eyed, fly, quick-witted, witted, perspicacious, sharp-witted

جملات نمونه

1. All the wit in the world is not in one head.
[ترجمه ترگمان]تمام هوش و ذکاوت در دنیا در یک سر نیست
[ترجمه گوگل]همه عجیب و غریب در جهان در یک سر نیست

2. I am not only witty in myself, but the cause that wit is in other men.
[ترجمه ترگمان]من تنها شوخی نمی کنم، بلکه علتش این است که عقل در مردان دیگر است
[ترجمه گوگل]من نه تنها خودم را شوخی می کنم، بلکه علت آن هم در مردان دیگر است

3. He is wise that hath wit enough for his own affairs.
[ترجمه ترگمان]او عاقل است که عقل خود را به اندازه کافی برای کاره ای خود دارد
[ترجمه گوگل]او عاقلانه است که برای امور خود به اندازه کافی کار می کند

4. As empty vessels make the loudest sound, so they that have least wit are the greatest babblers.
[ترجمه ترگمان]همانطور که رگ های خالی بلندترین صدا را می سازند، بنابراین آن ها حداقل wit هستند
[ترجمه گوگل]به عنوان عروق خالی، صدای بلند را می سازند، به طوری که کسانی که حداقل عجیب و غریب بزرگترین babblers هستند

5. Brevity is the soul of wit.
[ترجمه ترگمان]brevity روح بذله گویی است
[ترجمه گوگل]اختصار روح شوخ طبعی است

6. Sloth turneth the edge of wit.
[ترجمه ترگمان]غذا تنبل، لبه تیز هوش
[ترجمه گوگل]لاغر لبه آهسته می کند

7. Love makes a wit of the fool.
[ترجمه ترگمان]عشق با عقل جور در می آید
[ترجمه گوگل]عشق عاقلانه احمقانه است

8. No practice, no gain in one's wit.
[ترجمه ترگمان]بدون تمرین هیچ سودی در کار نیست
[ترجمه گوگل]بدون عمل جراحی هیچ سود و زیانی در کار نیست

9. Idleness turns the edge of wit.
[ترجمه ترگمان]Idleness لبه تیز هوش را بر می گرداند
[ترجمه گوگل]اشتیاق به لبه عقل می شود

10. When ale (or drink or wine) is in wit is out.
[ترجمه ترگمان]وقتی آبجو (یا نوشیدنی یا شراب)در هوش است
[ترجمه گوگل]هنگامی که آل (یا نوشیدنی یا شراب) در معرض است خارج است

11. Wit bought is better than wit taught.
[ترجمه ترگمان]هوشمندی، بهتر از زیرکی است که آموزش داده می شود
[ترجمه گوگل]شوخ طبعی خریداری شده بهتر از عقل است

12. Wit once bought is worth twice taught.
[ترجمه ترگمان]Wit که یک بار خریداری می شود به دو برابر ارزش دارد
[ترجمه گوگل]عاقلانه خرید یکبار ارزش دو برابر تدریس می شود

13. Pen and ink is wit’s plough.
[ترجمه ترگمان]قلم و جوهر plough است
[ترجمه گوگل]قلم و جوهر، شخم زدن است

14. So many men (or heads) so many minds (or wits).
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردان (یا سر)بسیاری از ذهن ها (یا هوش)را دارند
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردان (و یا سر) بسیاری از ذهن (یا عقل)

15. A fall into the pit, a gain in your wit.
[ترجمه ترگمان]سقوط در گودال، سودی در wit
[ترجمه گوگل]سقوط به گودال، افزایش در شوخ طبعی شما


کلمات دیگر: