کلمه جو
صفحه اصلی

thyme


معنی : آویشن، اویشن، صعتر
معانی دیگر : (گیاه شناسی) آویشن، آزربه (جنس thymus به ویژه thymus vulgaris)

انگلیسی به فارسی

(گیاه‌شناسی) آویشن


آویشن، اویشن، صعتر


انگلیسی به انگلیسی

• aromatic plant of the mint family; aromatic leaves of the thyme plant used as a spice
thyme is a type of herb used in cooking.

اسم ( noun )
(1) تعریف: any of several herbs, related to mint and native to southern Europe, that have small aromatic leaves.

(2) تعریف: the leaves of a garden variety of this herb, used as a seasoning.

مترادف و متضاد

آویشن (اسم)
thyme

اویشن (اسم)
thyme

صعتر (اسم)
thyme

جملات نمونه

I like to have my pizza with some additional thyme.

من دوست دارم پیتزایم را را با کمی آویشن اضافی میل کنم.


Basil, oregano, thyme and rosemary are all herbs.

ریحان, پونه کوهی, آویشن و رزماری همگی گیاه هستند.


1. Basil, oregano, thyme and rosemary are all herbs.
[ترجمه ترگمان]باسیل، پونه کوهی، آویشن و رزماری همه گیاهان هستند
[ترجمه گوگل]ریحان، پونه، آویشن و رزماری همه گیاهان هستند

2. Clumps of thyme had rooted themselves between the rocks.
[ترجمه ترگمان]انبوه of خود را در میان تخته سنگ ها به ریشه درآورده بودند
[ترجمه گوگل]کلمهای از آویشن آویزان بین سنگها بودند

3. Place the giblets, lemon and thyme in the cavity and truss.
[ترجمه ترگمان]the، لیمو و آویشن را در محفظه و truss قرار دهید
[ترجمه گوگل]خرما، لیمو و آویشن را در حفره و پناهگاه قرار دهید

4. In wild thyme, for example, about half the plants are usually female, the rest hermaphrodites.
[ترجمه ترگمان]برای مثال در آویشن وحشی تقریبا نیمی از گیاهان ماده هستند و بقیه hermaphrodites هستند
[ترجمه گوگل]مثلا در ویتنامی وحشی، حدود نیمی از گیاهان معمولا زن هستند، هرمافردیت های باقی مانده

5. Add the fresh thyme, stirring to combine, and season with salt and freshly ground black pepper.
[ترجمه ترگمان]آویشن تازه را اضافه کنید و مخلوط کنید و فصل را با نمک و فلفل سیاه تازه تمیز کنید
[ترجمه گوگل]عدس تازه را اضافه کنید، با هم زدن ترکیب کنید و فصل را با نمک و فلفل سیاه تازه درست کنید

6. I saw saxifrages and wild thyme and others that were unfamiliar to me.
[ترجمه ترگمان]I و thyme را دیدم که برای من ناآشنا بودند
[ترجمه گوگل]من شاهد زعفران و آویشن وحشی و غیره بودم که برای من آشنا نبودند

7. Decorate with cherry tomatoes and thyme.
[ترجمه ترگمان]Decorate با گوجه فرنگی و گوجه فرنگی و آویشن
[ترجمه گوگل]تزئین گوجه فرنگی گیلاس و آویشن

8. Add bones, bay leaf, thyme, parsley, cloves, peppercorns, and water and bring just to a boil.
[ترجمه ترگمان]استخوان ها، برگ خلیج، آویشن، جعفری، peppercorns و آب اضافه کنید و فقط بجوشانید
[ترجمه گوگل]اضافه کردن استخوان ها، برگ های سرخ مایل به قرمز، آویشن، جعفری، میخک، فلفل، و آب و فقط به جوش آوردن

9. Turn the pieces and add the garlic, thyme and bay leaf.
[ترجمه ترگمان]مهره ها را برگردان و سیر، آویشن و برگ برگ بو را اضافه کنید
[ترجمه گوگل]قطعه ها را عوض کنید و سیر، آویشن و برگ خمیر را اضافه کنید

10. Add remaining water, rosemary, thyme and salt; bring to a boil.
[ترجمه ترگمان]آب باقیمانده، رزماری، آویشن و نمک را اضافه کنید و بجوشانید
[ترجمه گوگل]آب باقی مانده، رزماری، آویشن و نمک اضافه کنید به جوش آوردن

11. A traditional bouquet garni mixture blends thyme with sage, parsley, bay, and oregano.
[ترجمه ترگمان]یک مخلوط با دسته گل سنتی از آویشن، جعفری، جعفری و پونه تشکیل می شود
[ترجمه گوگل]یک مخلوط گارنی با گلدان سنتی ترکیبی از آویشن، جعفری، خلیج و پونه دارد

12. To soothe skin try camomile or thyme.
[ترجمه ترگمان]برای آرام کردن پوست، camomile یا آویشن را امتحان کنید
[ترجمه گوگل]برای تسکین پوست سعی کنید بابونه یا آویشن

13. Add the thyme, bay leaves, potatoes and juniper with the sausages.
[ترجمه ترگمان]آویشن، برگ های خلیج، سیب زمینی و juniper را با سوسیس ها اضافه کنید
[ترجمه گوگل]عدس، برگ های خاردار، سیب زمینی و صنوبر را با سوسیس اضافه کنید

14. Add bourbon, wine, stock, thyme, and bay leaves and bring to a simmer.
[ترجمه ترگمان]bourbon، شراب، stock، آویشن و برگ های کهر را اضافه کنید و به آرامی بجوشانید
[ترجمه گوگل]اضافه کردن بوربون، شراب، سهام، آویشن و برگ های خوری و آوردن به بطری کردن

15. Thyme is sometimes described as having aromas of peppermint, nutmeg, tangerine, pine, coconut, and varnish.
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات به اصطلاح انواع نعناع، جوز هندی، صنوبر، صنوبر، نارگیل و varnish توصیف می شود
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات آویشن بعنوان عطر رایحه نعناع، ​​ماکارونی، نارنگی، کاج، نارگیل و لاک ناخن شناخته می شود

پیشنهاد کاربران

مرزه

اویشن

آویشن
درست مثل time تلفظ میشه


کلمات دیگر: