کلمه جو
صفحه اصلی

repartee


معنی : حاضر جوابی، جواب شوخی امیز
معانی دیگر : پیش جوابی، پاسخ سریع و زیرکانه، جواب دندان شکن، پاسخ تر و چسبان

انگلیسی به فارسی

حاضر جوابی، جواب شوخی آمیز


بازپرداخت، حاضر جوابی، جواب شوخی امیز


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a quick, clever reply; witty retort.
مترادف: comeback, one-liner, quip, wisecrack, zinger

- He was stunned at her clever repartee and was momentarily at a loss for words.
[ترجمه ترگمان] او از این حاضر جوابی هوشمندانه خود یکه خورده بود و لحظه ای به خاطر کلمات از دست رفته بود
[ترجمه گوگل] او در بازپرداخت هوشمندانه او خیره شد و لحظه ای در از دست دادن کلمات بود

(2) تعریف: conversation characterized by this type of reply; clever banter.
مترادف: banter

- She invited brilliant playwrights and novelists to her dinner parties because she enjoyed their repartee.
[ترجمه ترگمان] او از playwrights عالی و رمان نویسان برای مهمانی شام دعوت کرد، زیرا از repartee آن ها لذت می برد
[ترجمه گوگل] او از نمایشنامه نویسان درخشان و رمان نویسان دعوت به احزاب شام خود کرد، زیرا از تجدید نظر خود لذت برد

(3) تعریف: skill in making witty replies.
مترادف: cleverness, wit

- He's intelligent and thoughtful, but he has little repartee.
[ترجمه ترگمان] باهوش و متفکر است، اما حاضر جوابی ندارد
[ترجمه گوگل] او هوشمندانه و متفکر است، اما او مجردی کم دارد

• witty response, clever reply; quick and witty conversation
repartee is conversation that consists of quick, witty comments and replies.

مترادف و متضاد

حاضر جوابی (اسم)
riposte, improvisation, repartee, power of repartee

جواب شوخی امیز (اسم)
repartee

pleasant conversation


Synonyms: answer, badinage, banter, bon mot, comeback, humor, irony, persiflage, pleasantry, quip, raillery, rejoinder, reply, response, retort, riposte, sally, sarcasm, satire, wit, witticism, wittiness, wordplay


Antonyms: argument, disagreement, fight


جملات نمونه

1. her skill at repartee has made her enemies
مهارت او در حاضر جوابی برایش دشمن درست کرده است.

2. This diplomat possessed an excellent gift for repartee.
[ترجمه ترگمان]این دیپلمات برای حاضر جوابی حاضر و حاضر جوابی عالی داشت
[ترجمه گوگل]این دیپلمات هدیه ای عالی برای بازپرداخت داشت

3. The repartee flew back and forth across the dinner table.
[ترجمه ترگمان]حاضر جوابی حاضر نشد و به طرف میز شام برگشت
[ترجمه گوگل]بازنشسته در طول میز غذا به عقب و جلو پرواز کرد

4. He was acclaimed for his acerbic wit and repartee.
[ترجمه ترگمان]او به خاطر زیرکی و repartee اش مورد تحسین قرار گرفت
[ترجمه گوگل]او برای آزار و اذیت و آزار و اذیت او مورد تحسین قرار گرفت

5. Oscar Wilde's plays are full of witty repartee.
[ترجمه ترگمان]بازی های اسکار وایلد پر از repartee هوشمندانه است
[ترجمه گوگل]نمایشنامه های اسکار وایلد پر از عجیب و غریب است

6. She engaged him in witty repartee.
[ترجمه ترگمان] اون اون رو با یه حاضر جوابی هوشمندانه نامزد کرده
[ترجمه گوگل]او او را در معاشرت عجیب و غریب مشغول کرد

7. And so in pleasant jest and repartee a short time was passed.
[ترجمه ترگمان]و به همین جهت هم به شوخی و حاضر جوابی مناسب گذشت
[ترجمه گوگل]و به همین ترتیب در لحظه ای آرام و مجذوب شد، زمان کوتاهی گذشت

8. You will get credit for the quick-thinking repartee of your one success.
[ترجمه ترگمان]برای حاضر و حاضر جواب حاضر جوابی که به شما داده خواهد شد
[ترجمه گوگل]شما اعتماد به نفس خود را از موفقیت یک موفقیت آمیز دریافت خواهید کرد

9. She was good at repartee.
[ترجمه ترگمان] اون در مورد حاضر جوابی خیلی خوب بود
[ترجمه گوگل]او در بازپرسی خوب بود

10. Thank you for today's repartee . I have enjoyed it.
[ترجمه ترگمان] بابت حاضر جوابی که امروز دادی ممنونم از آن لذت برده ام
[ترجمه گوگل]با تشکر از شما برای مجدد امروز من از آن لذت بردم

11. Meanwhile, the local society's repartee was weak, its existing space was increasingly narrowed, and it was at an unfavorable position in wrestling with state's interest.
[ترجمه ترگمان]در همین حال، پاسخگویی جامعه محلی ضعیف بود، فضای موجود به طور فزاینده ای تنگ شده بود و در موقعیت نامساعدی در کشتی با منافع دولت بود
[ترجمه گوگل]در عین حال، جامعه مجازی محلی ضعیف بود، فضای موجود به طور فزاینده ای محدود شده بود و در برخورد با منافع دولت در موقعیت نامساعد قرار داشت

12. When a designer repartee a file for display, it can use this interface to improve performance.
[ترجمه ترگمان]وقتی یک طراح یک فایل را برای نمایش آماده می کند، می تواند از این رابط برای بهبود عملکرد استفاده کند
[ترجمه گوگل]هنگامی که طراح یک فایل را برای نمایش نمایش می دهد، می تواند از این رابط برای بهبود عملکرد استفاده کند

13. Repartee is what you wish you'd say.
[ترجمه ترگمان]این چیزیه که تو دوست داری بگی
[ترجمه گوگل]Repartee چیزی است که شما می خواهید می گویند

14. If the post - match repartee sparkled, it was more than could be said for the game itself.
[ترجمه ترگمان]اگر repartee پس از مسابقه می درخشید، بیشتر از آن چیزی بود که می توانست برای خود بازی گفته شود
[ترجمه گوگل]اگر بازپرداخت پسزمینه درخشان بود، بیشتر از آن چیزی بود که می توانست برای خودش باشد

15. I enjoy listening to their witty repartee.
[ترجمه ترگمان]من از شنیدن repartee witty لذت می برم
[ترجمه گوگل]من لذت بردن از گوش دادن به مجذوب عقل خود را

Her skill at repartee has made her enemies.

مهارت او در حاضر جوابی برایش دشمن درست کرده است.


پیشنهاد کاربران

حاضر جوابی. شوخی
Banter
there was much singing and good - natured banter


کلمات دیگر: