1. A first step toward secularization was the separation from the Church of Rome and the beginnings of toleration of religious diversity.
[ترجمه ترگمان]نخستین گام به سوی غیرمذهبی شدن، جدایی از کلیسای رم و آغاز رواداری مذهبی بود
[ترجمه گوگل]اولین قدم به سوی سکولاریزاسیون جدایی از کلیسای رم و آغاز تناقض در تنوع مذهبی بود
2. In the future, religion will develop towards secularization and pluralization, and will promote the harmonious development of the world by "the spirit of love".
[ترجمه ترگمان]در آینده، مذهب به سمت غیرمذهبی کردن و pluralization رشد خواهد کرد و توسعه هماهنگ جهان را با \"روح عشق\" ارتقا خواهد داد
[ترجمه گوگل]در آینده، دین به سوی سکولاریزاسیون و تکثرگرایی پیشرفت خواهد کرد و توسعه روحیه جهان را با �روح عشق� ترویج خواهد کرد
3. Secularization is the major cause, and there are some other causes from the religions themselves.
[ترجمه ترگمان]Secularization دلیل اصلی است و دلایل دیگری نیز از خود ادیان وجود دارد
[ترجمه گوگل]سکولاریزم عامل اصلی است و برخی از دلایل دیگر نیز از خود ادیان وجود دارد
4. I disdain the pervasive secularization and degeneration of humanity in my own life style.
[ترجمه ترگمان]من به غیرمذهبی کردن و انحطاط بشریت در سبک زندگی خودم نفرت دارم
[ترجمه گوگل]من سکولاریسم فراگیر و انحطاط بشریت را در سبک زندگی خودم نادیده می گیرم
5. It was the secularization of the ecclesial university publications that brought greater effects than other ecclesiastic publications.
[ترجمه ترگمان]این، غیرمذهبی کردن انتشارات دانشگاه ecclesial بود که آثار بیشتری نسبت به نشریات روحانی دیگر به ارمغان آورد
[ترجمه گوگل]این سکولاریزاسیون نشریات دانشگاهی بود که اثرات بیشتری را نسبت به سایر نشریات کلیسایی نشان داد
6. So heart will be also inadvertently been secularization of.
[ترجمه ترگمان]به این ترتیب، قلب نیز به طور ناخواسته به خارج از کشور منتقل خواهد شد
[ترجمه گوگل]بنابراین قلب نیز به طور غیرمعمول سکولاریزاسیون خواهد شد
7. The boom of secularism stems from the secularization of divinity, the enlightenment of market consciousness and the inchoation of commercial spirit.
[ترجمه ترگمان]رشد سکولاریسم ناشی از غیرمذهبی شدن الوهیت، روشن گری در زمینه آگاهی بازار و ظهور روح تجاری است
[ترجمه گوگل]رونق سکولاریسم منجر به سکولاریزمزدگی الهی، روشنگرایی آگاهی بازار و درک روحیه تجاری می شود
8. In social life, the secularization and more seeking for utility.
[ترجمه ترگمان]در زندگی اجتماعی، secularization و seeking بیشتر به دنبال منفعت هستند
[ترجمه گوگل]در زندگی اجتماعی، سکولاریزاسیون و تلاش بیشتر برای سودمندی
9. Then feudalization and secularization erode its holy function, and its relationship with Roman Catholic Church makes it an enemy of nations.
[ترجمه ترگمان]سپس feudalization و غیرمذهبی کردن تابع holy را از بین می برد، و رابطه اش با کلیسای کاتولیک رومی آن را دشمن ملت ها می سازد
[ترجمه گوگل]سپس فئودالیزاسیون و سکولاریزاسیون عملکرد مقدس خود را از بین می برد و ارتباط آن با کلیسای کاتولیک رومی آن را دشمن ملت می کند
10. Periodization and Sovereignty: How Ideas of Feudalism and Secularization Govern the Politics of Time (Middle Ages S.
[ترجمه ترگمان]خودمختاری و حاکمیت: عقاید ملوک الطوایفی و Secularization، سیاست زمان (قرون وسطی)را کنترل می کنند
[ترجمه گوگل]دوره ای شدن و حاکمیت چگونه ایده های فئودالیسم و سکولاریزاسیون سیاست زمان (قرون وسطی S
11. But secularization of modernity society made the two prerequisites impossibility.
[ترجمه ترگمان]اما غیرمذهبی شدن جامعه مدرن، دو پیش نیاز را به وجود آورد
[ترجمه گوگل]اما سکولاریسم جامعه مدرنیته دو پیش شرط را غیر ممکن ساخت
12. The problem of religion secularization rose to an agenda as the growing of human self - awareness.
[ترجمه ترگمان]مشکل مذهب به دستور کار به عنوان رشد آگاهی انسانی افزایش یافت
[ترجمه گوگل]مشکل سکولاریزم کردن مذهب به عنوان رویکرد رشد روحیۀ خودآگاهی بشری مطرح شد
13. The secularization of social life has not defeated religion, on the contrary, it led to religious reviviscence by various ways in cultural contexts of diversity.
[ترجمه ترگمان]غیرمذهبی شدن زندگی اجتماعی، دین را شکست نداده است، بلکه برعکس آن را به طرق مختلف در زمینه های فرهنگی تنوع سوق داده است
[ترجمه گوگل]سکولاریزاسیون زندگی اجتماعی مذهب را شکست نداده است؛ برعکس، منجر به احیای مذهب به شیوه های گوناگون در زمینه های فرهنگی تنوع می شود
14. Conversely, when a nation begins to see itself historically and destroys its mythology, the result is secularization and spiritual malaise.
[ترجمه ترگمان]بالعکس، زمانی که یک ملت به طور تاریخی خود را می بیند و اساطیر آن را نابود می کند، نتیجه غیرمذهبی کردن و ضعف معنوی است
[ترجمه گوگل]برعکس، هنگامی که یک ملت خود را به لحاظ تاریخی می بیند و اسطوره شناسی آن را از بین می برد، نتیجه سکولاریزاسیون و نگرانی معنوی است