1. a repository of information
مرکز اطلاعات
2. they have turned his palace into a repository of persian rugs
کاخ او را تبدیل به گنجینه ای از فرش های ایرانی کرده اند.
3. She was a repository of all his secrets.
[ترجمه ترگمان]او مجموعه ای از تمام رازهای او بود
[ترجمه گوگل]او مخزن تمام اسرار او بود
4. My father is a repository of interesting facts.
[ترجمه ترگمان]پدرم یک مخزن واقعیت های جالب است
[ترجمه گوگل]پدر من مخزن حقایق جالب است
5. A church in Moscow became a repository for police files.
[ترجمه ترگمان]کلیسایی در مسکو مخزن پرونده های پلیس شد
[ترجمه گوگل]یک کلیسا در مسکو یک مخزن برای پرونده های پلیس بود
6. She's a repository of knowledge about our family history.
[ترجمه ترگمان]او یک مخزن دانش در مورد تاریخچه خانوادگی ما است
[ترجمه گوگل]او مخزن دانش در مورد تاریخچه خانواده ما است
7. Bob is a repository of football statistics.
[ترجمه ترگمان]باب مخزن آمار فوتبال است
[ترجمه گوگل]باب یک مخزن آمار فوتبال است
8. My father is a repository of family history.
[ترجمه ترگمان]پدرم یک مخزن تاریخ خانوادگی است
[ترجمه گوگل]پدر من مخزن تاریخ خانواده است
9. No manmade nuclear repository could hope to cope with this kind of natural event either.
[ترجمه ترگمان]هیچ مخزن هسته ای دست ساخته دست انسان نمی تواند با این نوع حوادث طبیعی کنار بیاید
[ترجمه گوگل]هیچ مخزن هسته ای منفرد نمی تواند امیدوار باشد که با این نوع رویداد طبیعی مواجه شود
10. The agency ruled Thursday that the repository in salt beds near Carlsbadabout 300 miles southeast of Albuquerquecould safely contain radioactive waste.
[ترجمه ترگمان]این موسسه پنجشنبه حکم داد که مخزن در بس ترهای نمک در نزدیکی Carlsbadabout ۳۰۰ مایلی جنوب شرقی Albuquerquecould، حاوی زباله های رادیو اکتیو است
[ترجمه گوگل]آژانس پنجشنبه اعلام کرد که مخزن در تپه های نمکی در نزدیکی کارلس آبادو 300 کیلومتری جنوب شرقی آلبوکر قرار دارد که می تواند با خیال راحت از ضایعات رادیواکتیو جلوگیری کند
11. Public keys can be maintained in some central repository and retrieved to decode or encode information.
[ترجمه ترگمان]کلیدهای عمومی را می توان در یک مخزن مرکزی نگهداری کرد و برای رمزگشایی یا کدگذاری اطلاعات بازیابی شد
[ترجمه گوگل]کلید عمومی را می توان در یک مخزن مرکزی حفظ کرد و بازیابی شده برای رمزگشایی یا رمزگذاری اطلاعات
12. However, unlike definitions, there is no convenient repository from which they can be instantly extracted.
[ترجمه ترگمان]با این حال، برخلاف تعاریف، هیچ مخزن مناسبی وجود ندارد که بتوان آن ها را بلافاصله استخراج کرد
[ترجمه گوگل]با این حال، بر خلاف تعاریف، مخزن راحت وجود ندارد که از آنها بلافاصله استخراج شود
13. But neither should he be the repository of all our sympathies.
[ترجمه ترگمان]اما نه باید او را در قلب همه احساس کنیم
[ترجمه گوگل]اما او نباید مخزن هماهنگی ما باشد
14. Was it possible this urchin was really the repository of cataclysmic sexuality as Ewan claimed?
[ترجمه ترگمان]آیا ممکن بود که این کودک، همان طور که Ewan ادعا می کرد، مخزن جنسی فاجعه آمیز باشد؟
[ترجمه گوگل]آیا این ممکن بود که این یخ زده واقعا مخفیانه از جنس cataclysmic بود، همانطور که اوان ادعا کرد؟
15. First up will be a central object-oriented repository for AD/Cycle, now renamed the Application Development Platform.
[ترجمه ترگمان]اول، یک مخزن هدف محور برای بعد از میلاد یا چرخه است، که در حال حاضر به سکوی توسعه برنامه تغییر نام داده می شود
[ترجمه گوگل]ابتدا یک مخزن مرکزی شی گرا برای AD / Cycle خواهد بود، که در حال حاضر به پلت فرم توسعه برنامه تغییر نام داده است