کلمه جو
صفحه اصلی

wizen


معنی : خشکیده، لاغر، چروک، پژمردهیا پلاسیده
معانی دیگر : چروکیده کردن یا شدن، پلاسیده کردن یا شدن، (کاشانی) ورچلسکیدن

انگلیسی به فارسی

خشکیده، چروک، لاغر، پژمرده یا پلاسیده


wizen، خشکیده، چروک، لاغر، پژمردهیا پلاسیده


انگلیسی به انگلیسی

• wither, wilt; make wither, make wilt
hard and dry and shriveled; withered

مترادف و متضاد

خشکیده (صفت)
withered, adust, seared, dried up, sere, wizen, hidebound, sear, wizened

لاغر (صفت)
slight, gaunt, harsh, delicate, wizen, lean, weak, angular, skinny, thin, slim, emaciated, atrophic, spare, meager, exiguous, twiggy, gracile, scrannel, slink, lenten, scraggy, slab-sided, slimpsy, slimsy, unmelodious

چروک (صفت)
rotten, wizen, puckery

پژمردهیا پلاسیده (صفت)
wizen

جملات نمونه

1. He was a wizened old man with yellow skin and deep wrinkles.
[ترجمه ترگمان]مردی خشکیده و خشکیده بود با پوستی زرد و چین های درشت
[ترجمه گوگل]او پیر مردی با پوست زرد و چروکهای عمیق بود

2. The voice that came out of the wizened little mouth was loud and quite threatening.
[ترجمه ترگمان]صدایی که از دهانش بیرون آمد، بلند و بسیار تهدیدآمیز بود
[ترجمه گوگل]صدایی که از دهان کوچکش بیرون آمد بلند شد و کاملا تهدید شد

3. His wizened face sprouted the long straggly wisps of a white mandarin mustache and beard.
[ترجمه ترگمان]صورت خشکیده و خشکیده او آخرین ذرات نامشخص سبیل و ریش قهوه ای رنگی را در بر گرفته بود
[ترجمه گوگل]چهره عجیب و غریب او به طور گسترده ای از عصاره های طولانی نوار سبیل ماندارین سفید و ریش ساخته شده است

4. The door was opened by a wizened old man clutching a walking stick.
[ترجمه ترگمان]در باز شد، مردی خشکیده و خشکیده در حالی که عصایش را در دست گرفته بود، باز شد
[ترجمه گوگل]درب توسط یک پیرمرد عصبانی که یک چوب چوب را می گرفت، باز شد

5. At the advanced age of 7 Charles Bronson's wizened features are returning to the big screen.
[ترجمه ترگمان]در عصر پیشرفته ۷ features Bronson Charles به صفحه بزرگ باز می گردند
[ترجمه گوگل]در عصر پیشرفته 7 ویژگی های جادویی Charles Bronson به صفحه بزرگ باز می گردد

6. He barely recognized her wizened face and haggard features.
[ترجمه ترگمان]به زحمت صورت و چهره پرچین و چروک او را تشخیص داد
[ترجمه گوگل]او به سختی چهره عجیب و غریب و ویژگی های تیز خود را به رسمیت می شناسد

7. The old man's wizened face lost its folds and wrinkles, the eyes firmed, clear blue in their trance-like stare.
[ترجمه ترگمان]چهره خشکیده و خشکیده پیرمرد چین و چروک های صورتش را از دست داد
[ترجمه گوگل]چهره عجیب و غریب پیرمرد چهره و چین و چروک خود را از دست داد، چشمانش را روشن کرد، آشکارا به صورت خیره به چشمهایشان نگاه کرد

8. These were not the wizened and eviscerated pharaohs wrapped in yards of dusty gauze that one normally pictures when mummies are mentioned.
[ترجمه ترگمان]این the خشکیده و دریده بودند که در محوطه های پوشیده از گرد و خاک پوشیده شده بودند که معمولا هنگام ذکر نام مومیایی ها را بر روی آن نقاشی می کردند
[ترجمه گوگل]این فرعونهای wizened و بریده شده در مزارع گازسوز گرد و غبار نیستند که به طور معمول در هنگام مومیایی ذکر شده است

9. The wizened doctor slowly pressed three fingers against the artery in my wrist.
[ترجمه ترگمان]دکتر wizened به آرامی سه انگشتش را روی رگ مچ دستم فشار داد
[ترجمه گوگل]دکتر wizened به آرامی سه انگشت در برابر عروق در مچ دست من قرار گرفت

10. He had a bony wizened face and an unhealthy pallor.
[ترجمه ترگمان]صورت استخوانی استخوانی داشت و رنگ پریدگی بیمارگونه داشت
[ترجمه گوگل]او چهره ی عصبی پوشیده شده و یک بلوز ناسالم داشت

11. In the centre was a small wizened bulb like a tiny onion.
[ترجمه ترگمان]در وسط این مرکز یک حباب ریز و بزرگ مثل یک پیاز کوچک دیده می شد
[ترجمه گوگل]در مرکز یک لامپ کوچکی بود که مانند یک پیاز کوچک کوچک بود

12. His face was remarkable: gaunt, wizened and pale, the skin pulled taut across the prominent bones.
[ترجمه ترگمان]چهره اش قابل توجه بود: لاغر، خشک و رنگ پریده، پوستش محکم روی استخوان های برجسته کشیده می شد
[ترجمه گوگل]چهره او دلفریب قابل توجهی بود، جوش و کمرنگ، پوست از بین استخوان های برجسته تکان خورد

13. The fellow's yellow, wizened face broke into a sharp-toothed smile.
[ترجمه ترگمان]صورت خشکیده و خشکیده این مرد به لبخند تیز و تیز بدل شد
[ترجمه گوگل]چهره زرد و خجالتی همسر به یک لبخند تیز دندان شکسته شد


کلمات دیگر: