1. thy brother
برادرت
2. love thy neighbor
(انجیل) همنوع خود را دوست بدار.
3. do not prostitute thy daughter
(انجیل) دختر خود را به روسپی گری واندار.
4. full fathom five thy father lies . . .
(شکسپیر) پدرت در عمق 35 متری مدفون است . . .
5. now hercules be thy speed, young man
(شکسپیر) اکنون الهی که هرکول یار تو باشد ای جوان.
6. o, god, into thy hands i commit my spirit
خداوندا،روح خود را به تو می سپارم.
7. put money in thy purse!
(شکسپیر) پول در کیسه ات بگذار!
8. walk humbly with thy god
(انجیل ) با فروتنی باخداوند خود همراه شو.
9. the lord shall return thy wickedness upon thine own head
(انجیل) خداوند اعمال شیطانی تو را بر سر خودت خواهد آورد.
10. our heavenly father, hallowed be thy name!
(نیایش مسیحی) پدر آسمانی ما،مقدس باد نام تو!
11. our father who art in heaven, hallowed be thy name!
خداوندگارا که در عرش هستی،نامت مقدس باد!
12. Prove thy friends ere thou have need.
[ترجمه ترگمان]پیش از آنکه نیاز داشته باشید، دوستان خود را ثابت کنید
[ترجمه گوگل]دوستانت را ارایه کنی
13. An enemy who lies at thy feet begging forgiveness must not feel thy sword.
[ترجمه ترگمان]یک دشمن که در پای تو قرار دارد و طلب بخشش می کند نباید شمشیر تو را احساس کند
[ترجمه گوگل]یک دشمن که در پاهای شما دروغ می گوید، بخشش را بطلبد، شمشیر خود را احساس نکن
14. Give every man thy ear, but few thy voice.
[ترجمه ترگمان]به هر مرد گوش بده، اما صدای تو کم است
[ترجمه گوگل]هرکسی را گوش کنی، اما صدای تو کمی کم است
15. Let not the sun go down upon thy wrath.
[ترجمه ترگمان]بگذار آفتاب به خشم تو فرو نرود
[ترجمه گوگل]اجازه ندهید خورشید بر خشم شما بیفتد
16. Don't have thy cloak to make when it begins to rain.
[ترجمه ترگمان]وقتی باران شروع می شود تا باران ببارد
[ترجمه گوگل]هنگامی که باران شروع می شود، پنهان کاری خود را انجام ندهید
17. Save that of knowing that we do thy will.
[ترجمه ترگمان]مگر اینکه بدانی که اراده تو از چه قرار است
[ترجمه گوگل]صرف نظر از دانستن اینکه ما اراده خود را انجام می دهیم