1. put someone through the wringer
(امریکا - خودمانی) تحت فشار قرار دادن،(شدیدا) بازپرسی کردن
2. She's really been through the wringer since her husband died.
[ترجمه ترگمان]از وقتی شوهرش مرد، واقعا خیلی سختی کشیده
[ترجمه گوگل]او از زمانی که شوهرش فوت کرده است، از طریق جاسوس گریخته است
3. Rachel suddenly felt she'd been through an emotional wringer.
[ترجمه ترگمان]را شل ناگهان احساس کرد که او یک تجربه احساسی است
[ترجمه گوگل]راشل ناگهان احساس کرد که او از طریق یک عصبی عاطفی بوده است
4. With the wringer and mop they make up a mopping system.
[ترجمه ترگمان]با the و mop دستگاه پاک کردن را می سازند
[ترجمه گوگل]با پیچ و تاب و مورب آنها یک سیستم پیچیده را تشکیل می دهند
5. Washing clothes, pulling items through a wringer and hanging them outside took a full day, and ironing took another.
[ترجمه ترگمان]شستن لباس ها، کشیدن اشیا از طریق یک ماشین wringer و آویزان کردن آن ها در بیرون یک روز کامل، و اتو کردن دیگری
[ترجمه گوگل]لباس های شستشو، کشیدن اقلام از طریق یک شمشیر و آویزان کردن آنها در خارج، یک روز کامل را می گرفتند و اتو کردن یکی دیگر را گرفت
6. His ex-wife really put Barry through the wringer.
[ترجمه ترگمان]همسر سابقش، واقعا \"بری\" رو در حال wringer قرار داد
[ترجمه گوگل]همسر سابق او واقعا بری را از طریق مشت زدن گذاشته است
7. Their private parts were firmly jammed in the wringer and all it needed was for somebody to to the rescue.
[ترجمه ترگمان]تمام بخش های خصوصی آن ها به سختی فشرده می شد و تنها چیزی که لازم داشت این بود که کسی برای نجات دادن به آن نیاز داشته باشد
[ترجمه گوگل]قطعات خصوصی آنها به شدت در پیچ و خم گیر گرفتار شد و همه چیز مورد نیاز برای کسی بود که برای نجات
8. Stock investors have been through the wringer over the past five months, sweating through nasty market declines and savoring the recoveries that followed.
[ترجمه ترگمان]سرمایه گذاران بورس در طول پنج ماه گذشته از طریق کاهش شدید بازار و از دست دادن the که به دنبال آن هستند، در طول پنج ماه گذشته از این دستگاه عبور کرده اند
[ترجمه گوگل]سرمایه گذاران سهام طی 5 ماه گذشته از طریق معاینه ریزی شده اند و از طریق کاهش بازار تند و زننده و به دنبال بهبود بخشیدن به آن هستند
9. I was really put through the wringer at my job interview . I had to fill out papers, meet dozens of peoples, and do a presentation!
[ترجمه ترگمان]من واقعا در مصاحبه شغلی ام از ماشین wringer می گذشتم من باید مقالات را پر کنم، ده ها نفر را ملاقات کنم، و یک ارائه ارائه دهم!
[ترجمه گوگل]من در مصاحبه شغلی من واقعا از طریق معاون من استفاده شد من مجبور بودم مقالات را پر کنم، ده ها تن از مردم را دیدم، و یک نمایش ارائه می کنند!
10. Corporation sells, to attend to machine, wringer kitchen small household electrical appliances products and so on production soybean milk machine.
[ترجمه ترگمان]شرکت برای شرکت در ماشین، تجهیزات الکتریکی خانگی کوچک خانگی و غیره به فروش می رساند
[ترجمه گوگل]شرکت به فروش می رساند، برای شرکت در آشپزخانه، آشپزخانه کوچک آشپزخانه لوازم خانگی الکتریکی خانگی و به همین ترتیب تولید دستگاه شیر سویا تولید می کند
11. Outside investigators will put the company's accounting practices through the wringer.
[ترجمه ترگمان]خارج از تحقیق، تحقیقات حسابداری شرکت را از طریق فرآیند wringer انجام می دهند
[ترجمه گوگل]محققان بیرونی عملیات حسابداری شرکت را از طریق معاون سابق انجام خواهند داد
12. John McLeish, himself a forceful character, felt as if he had been put through a wringer.
[ترجمه ترگمان]جان McLeish، شخصیت نیرومندی داشت، احساس می کرد که او را به سختی می کشند
[ترجمه گوگل]جان مک لیش، خودش شخصیتی قدرتمندی بود، احساس میکرد که او از طریق یک معاون رها شده بود
13. Before being reunited with his 14-year-old wife and baby, Pedro Sotelo went through the wringer Thursday.
[ترجمه ترگمان]پدرو Sotelo پیش از این که به همسر و فرزند ۱۴ ساله اش بپیوندد، در روز پنج شنبه وارد کارگاه wringer شد
[ترجمه گوگل]پیش از اینکه با همسر و فرزند 14 ساله خود مجددا پیوند داشته باشد، پدرو استئوتو روز پنج شنبه از طریق معاون ریاست قوه قضاییه رفت
14. A company called Astrogenetix has started the approval process for putting their salmonella vaccine through the clinical trial wringer.
[ترجمه ترگمان]یک شرکت بنام Astrogenetix فرآیند تایید را برای قرار دادن واکسن سالمونلا از طریق آزمایش بالینی آغاز کرده است
[ترجمه گوگل]یک شرکت به نام Astrogenetix روند تصویب واکسن سالمونلا را از طریق کارآزمایی بالینی انجام داده است
15. SCULLY: I don't blame you. You've been through the wringer, I'd say.
[ترجمه ترگمان]من تو را مقصر نمی دانم به نظر من تو خیلی سختی کشیدی
[ترجمه گوگل]به شدت من شما را سرزنش نمی کنم من می توانم بگویم که شما از طریق معاون