باهوش
balefully
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• spitefully, menacingly
جملات نمونه
1. She glared balefully at me.
[ترجمه ترگمان]او به من خیره شد
[ترجمه گوگل]او به من نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او به من نگاه کرد
2. For a moment he stood gazing balefully at the Corsican's back as he turned away to pass on down the line.
[ترجمه ترگمان]برای لحظه ای ایستاد و به پشتی کو رس خیره شد، همان طور که رویش را برگرداند تا از خط عبور کند
[ترجمه گوگل]برای یک لحظه او ایستاده بود نگاه خیره به طرز وحشیانه در پشت کورسیکا که او تبدیل به دور به تصویب پایین خط
[ترجمه گوگل]برای یک لحظه او ایستاده بود نگاه خیره به طرز وحشیانه در پشت کورسیکا که او تبدیل به دور به تصویب پایین خط
3. He watched her balefully.
[ترجمه ترگمان]او با اوقات تلخی او را تماشا می کرد
[ترجمه گوگل]او را به زور نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او را به زور نگاه کرد
4. Slughorn eyed Dumbledore balefully for a moment, then muttered, "I haven't given them the chance. "
[ترجمه ترگمان]اسلاگ هورن برای لحظه ای با لحن خشمگینی به دامبلدور نگاه کرد و بعد زیر لب گفت: \" من این شانس را به آن ها نداده ام \"
[ترجمه گوگل]Slughorn یک لحظه با چشم پوشی از دامبلدور نگاه کرد و سپس گفت: "من آنها را فرصتی ندیدم "
[ترجمه گوگل]Slughorn یک لحظه با چشم پوشی از دامبلدور نگاه کرد و سپس گفت: "من آنها را فرصتی ندیدم "
5. It was also - as the site says, balefully glaring at me - an experiment to see how much of this stuff would work for me.
[ترجمه ترگمان]همچنین - همانطور که این سایت می گوید، به طور کامل به من نگاه می کند - یک آزمایش برای این که ببینم چه مقدار از این مواد برای من کارساز خواهند بود
[ترجمه گوگل]همچنین این بود که - همانطور که سایت می گوید، به من نشان داد که به من زل زده است - یک تجربه برای دیدن اینکه چقدر این کارها برای من کار می کنند
[ترجمه گوگل]همچنین این بود که - همانطور که سایت می گوید، به من نشان داد که به من زل زده است - یک تجربه برای دیدن اینکه چقدر این کارها برای من کار می کنند
6. She looked at him balefully.
[ترجمه ترگمان]او با اوقات تلخی به او نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او به زور به او نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او به زور به او نگاه کرد
7. It looks to me as if it would be happier in New York - it's trying its damnedest to be a skyscraper, and its stark white stone glares balefully .
[ترجمه ترگمان]طوری به نظر می رسد که اگر در نیویورک خوشحال تر از این باشد - سعی می کند که بیش از حد تلاش کند که یک آسمان خراش باشد، و سنگ سفید و خشک آن با خشم است
[ترجمه گوگل]به نظر من به نظر می رسد که در نیویورک شادتر می شود - تلاش می کند که غم انگیز ترین آن یک آسمان خراش باشد، و سنگ های سفید سفید آن به شدت براق می شوند
[ترجمه گوگل]به نظر من به نظر می رسد که در نیویورک شادتر می شود - تلاش می کند که غم انگیز ترین آن یک آسمان خراش باشد، و سنگ های سفید سفید آن به شدت براق می شوند
کلمات دیگر: