کلمه جو
صفحه اصلی

abuzz


پر سر و صدا، پر چنب و جوش، پر فعالیت

انگلیسی به فارسی

پرسر و صدا


پرجنب‌و‌جوش، پرفعالیت


پرحرف


ابوظبی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: filled with buzzing.

- The hive is constantly abuzz.
[ترجمه ترگمان] کندو همیشه سر حال هست
[ترجمه گوگل] کندو دائمی است

(2) تعریف: filled with conversation or activity.

- The whole town was abuzz with rumours about the couple.
[ترجمه هلنا] تمام شهر پر از شایعات در مورد این زوج بود.
[ترجمه ترگمان] تمام شهر از شایعات و شایعات در مورد این زوج به سر می برد
[ترجمه گوگل] کل شهر، با شایعات در مورد زن و شوهر، ازدواج کرد

• producing a buzzing sound; lively, full of activity

جملات نمونه

1. The air was abuzz with military helicopters, airlifting injured people and equipment.
[ترجمه ترگمان]هوا با بالگردهای نظامی بسته شده بود و افراد و تجهیزات زخمی را به طور هوایی زخمی می کرد
[ترجمه گوگل]هوا با هلیکوپتر نظامی، حمل و نقل زخمی و مصدومین و هواپیما بود

2. The computer world was abuzz with rumors of two potentially earth-shattering computers.
[ترجمه ترگمان]دنیای کامپیوتر با شایعاتی مبنی بر دو کامپیوتر که به طور بالقوه خرد شده بودند پخش شد
[ترجمه گوگل]دنیای کامپیوتر با شایع بودن دو کامپیوتر پراکنده به شدت خشونت آمیز بود

3. Tamriel is a self-sufficient world abuzz with a life of its own.
[ترجمه ترگمان]Tamriel یک دنیای خود خودکفا با زندگی خود است
[ترجمه گوگل]Tamriel یک جهانبینی است که به تنهایی توانایی خود را دارد

4. Washington has been abuzz with stories about disarray inside the White House.
[ترجمه ترگمان]واشنگتن در مورد بی نظمی داخل کاخ سفید با داستان هایی درباره بی نظمی صحبت کرده است
[ترجمه گوگل]واشنگتن با داستان هایی درباره نارضایتی در کاخ سفید سخن می گوید

5. The bureau was abuzz about a new mathematical technique that its young director, Mei Wending, had just brought back from Beijing.
[ترجمه ترگمان]این اداره در مورد یک تکنیک ریاضی جدید صحبت کرد که کارگردان جوان آن، Mei wending، تازه از پکن بازگشته بود
[ترجمه گوگل]این دفتر در مورد یک روش ریاضی جدید که مدیر جوان آن، مای وینگینگ، تازه از پکن بازگشته بود، متاسف شد

6. The rumour mill has been set abuzz by the appearance of this Volkswagen test mule.
[ترجمه ترگمان]این آسیاب شایعه است که با ظهور یک قاطر فولکس واگن مدل جدید سر و کار دارد
[ترجمه گوگل]این شایعه توسط ظاهر این مولکول تست فولکس واگن بوجود آمده است

7. Abuzz exhibition, laser, optical, strong light, sound, and the tableland walls together with boyfriends: mein ü oathmate.
[ترجمه ترگمان]نمایشگاه abuzz، لیزر، نوری، نور قوی، صدا، و دیواره ای tableland به همراه boyfriends: mein u
[ترجمه گوگل]نمایشگاه Abuzz، لیزر، نور، نور قوی، صدا، و دیوارهای tableland همراه با دوست پسر من � utmate

8. Inside the school, everyone was abuzz about the bizarre weather.
[ترجمه ترگمان]در مدرسه، همه در مورد هوای عجیب و غریب سر و کار داشتند
[ترجمه گوگل]در داخل مدرسه، همه چیز در مورد آب و هوای عجیب و غریب بود

9. The country abuzz with happiness on the first morning of Eid.
[ترجمه ترگمان]این کشور در اولین صبح روز عید با خوشحالی جشن گرفت
[ترجمه گوگل]در اولین صبح عید، کشور با خوشحالی می ماند

10. However, local media and many Rotorua residents were abuzz about the amount.
[ترجمه ترگمان]با این حال، رسانه های محلی و بسیاری از ساکنان Rotorua در این باره صحبت کردند
[ترجمه گوگل]با این حال، رسانه های محلی و بسیاری از ساکنان Rotorua در مورد مقدار این موضوع غم انگیز بودند

11. The particle physics world is abuzz with the news that researchers at the United States's sole particle physics lab may have spotted a weird particle unlike any seen before.
[ترجمه ترگمان]دنیای فیزیک ذرات با اخباری که محققان در تنها آزمایشگاه فیزیک ذرات متحده آمریکا ممکن است یک ذره عجیب را برخلاف آنچه قبلا دیده شده است، کشف کرده است
[ترجمه گوگل]دنیای فیزیک ذرات با این خبر که محققان آزمایشگاه فیزیک ذرات ایالات متحده آمریکا ممکن است یک ذره عجیب و غریب را بر خلاف هر گونه دیده شده قبل از آن آشکار است

12. The class is abuzz with discussion.
[ترجمه ترگمان]کلاس پر از بحث است
[ترجمه گوگل]کلاس abuzz با بحث است

13. The room was abuzz over the latest scandal.
[ترجمه ترگمان]اتاق با آخرین رسوایی مشغول بود
[ترجمه گوگل]اتاق در طول آخرین رسوایی عجیب بود

14. When we arrived, the party was in full swing and the room was abuzz.
[ترجمه ترگمان]وقتی رسیدیم مهمانی شلوغ بود و اتاق کار می کرد
[ترجمه گوگل]وقتی وارد می شدیم، حزب در حال چرخش بود و اتاق خالی بود

پیشنهاد کاربران

پر از همهمه



کلمات دیگر: