کلمه جو
صفحه اصلی

acclivity


معنی : سر بالایی
معانی دیگر : فراز (در برابر: سرازیری declivity)

انگلیسی به فارسی

سربالایی، فراز (در برابر: سرازیری declivity)


تساوی، سر بالایی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: acclivities
مشتقات: acclivitous (adj.)
• : تعریف: a rising slope. (Cf. declivity.)
متضاد: declivity
مشابه: ascent, bank

- Where the acclivity is too steep, there is not enough soil for trees to grow.
[ترجمه ترگمان] جایی که the زیاده از حد تند است، خاک کافی برای کاشت درختان وجود ندارد
[ترجمه گوگل] جایی که تناوب بیش از حد شیب دار است، زمین های کافی برای رشد درختان وجود ندارد

• upward slope, ascending slope of a hill

دیکشنری تخصصی

[نفت] فراز

مترادف و متضاد

سربالایی (اسم)
acclivity, uphill, accolade, haughtiness, arrogance, ascent, rise, upgrade

جملات نمونه

1. The car could not go up the acclivity in high gear.
[ترجمه ترگمان]ماشین نمی توانست با دنده بالا از ماشین بالا برود
[ترجمه گوگل]این خودرو نمی تواند به سختی در دنده بالا حرکت کند

2. Delt-front acclivity and shallow lake are a major type of sedimentary sub-facies of the Suining formation of Upper Jurassic, and the provenance is uplifted area of Longmenshan.
[ترجمه ترگمان]acclivity - acclivity و دریاچه کم عمق یک نوع عمده از رخساره های رسوبی the Suining (Suining Upper)هستند و منشا آن ها منطقه uplifted است
[ترجمه گوگل]دشواری زوایای جلو و دریاچه کم عمق، نوعی از رخساره های رسوبی تشکیل ژئوشایی سوئینس از ژوراسیک بالایی است و پروانه ی منطقه بلند لانگمنشان است

3. Three or four men ascended the little acclivity.
[ترجمه ترگمان]سه یا چهار نفر از the کوچک بالا رفتند
[ترجمه گوگل]سه یا چهار مرد از تناقض کمی برخوردار شدند

4. The fear of that fate would accost her husband, to the point of rendering him abstinent of the acclivity his potential had held up for him once.
[ترجمه ترگمان]ترس از این سرنوشت به شوهرش نزدیک می شد تا او را از the که بالقوه او را برای او آماده کرده بود، خلاص کند
[ترجمه گوگل]ترس از این سرنوشت شوهرش را برآورده می کند، تا اینکه او را از شر استبداد رهایی بخشید، اما توانایی او برای یک بار او را تحمل کرد

5. As soon as we descend down the slope of sadness, we accelerate over the ever-feel-good acclivity of happiness.
[ترجمه ترگمان]به محض این که از شیب اندوه پایین می رویم، از احساس شادی و احساس خوشحالی بالا می رویم
[ترجمه گوگل]به محض این که شیب غم و اندوه را پایین می آوریم، ما بر تداوم شادمانی همیشه احساس خوبی می کنیم

6. Why did Ford's accelerator always have an accidental failure on acclivity?
[ترجمه ترگمان]چرا پدال گاز همیشه یک شکست تصادفی در acclivity دارد؟
[ترجمه گوگل]چرا شتابدهنده فورد همیشه یک تصادف ناگهانی در زنجیره دارد؟


کلمات دیگر: