کلمه جو
صفحه اصلی

malleable


معنی : متورق، نرم و قابل انعطاف، چکش خور
معانی دیگر : دیس پذیر، خم پذیر، قابل انعطاف، سازش پذیر، (مجازی) سازگار، (فلزات) چکش خوار

انگلیسی به فارسی

چکش خور، نرم وقابل انعطاف


قابل انعطاف، نرم و قابل انعطاف، چکش خور، متورق


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: malleability (n.), malleableness (n.)
(1) تعریف: capable of being shaped, as by hammering or rolling.
مترادف: ductile, pliable, tensile, tractable, tractile
متضاد: refractory
مشابه: elastic, extensible, flexible, plastic, soft, supple

- Copper is a malleable metal.
[ترجمه ترگمان] مس یک فلز نرم است
[ترجمه گوگل] مس فلز فلزی است

(2) تعریف: capable of being altered or influenced; tractable.
مترادف: docile, flexible, impressionable, pliable, pliant, suggestible, susceptible, tractable
متضاد: intractable, obdurate, refractory, rigid
مشابه: adaptable, amenable, ductile, receptive, resilient

- The new ruler was more malleable than his predecessor.
[ترجمه ترگمان] خط کش جدید انعطاف پذیرتر از خط کش او بود
[ترجمه گوگل] حاکم جدید، نسبت به سلفش قابل قیاس بود

• flexible, able to be molded or shaped by hammering or pressure; adaptable
someone who is malleable is easily influenced or controlled by other people; a formal word.
a substance that is malleable can easily be changed into a new shape; a formal word.

دیکشنری تخصصی

[شیمی] (فلزات ) چکش خوار، چکش خور
[پلیمر] چکش خوار

مترادف و متضاد

pliable


متورق (صفت)
soft, laminated, yielding, malleable

نرم و قابل انعطاف (صفت)
malleable

چکش خور (صفت)
sequacious, malleable

Synonyms: adaptable, compliant, ductile, flexible, governable, go-with-the-flow, impressionable, manageable, moldable, plastic, pliant, putty in hands, rolls with punches, soft, submissive, supple, tractable, tractile, transformable, workable, yielding


Antonyms: firm, rigid, stiff


جملات نمونه

1. the malleable character of youth
سرشت شکل پذیر جوانی

2. She was young enough to be malleable.
[ترجمه ترگمان]اون به اندازه کافی جوون بود که انعطاف پذیر باشه
[ترجمه گوگل]او به اندازه کافی جوان بود تا قابل خوابی باشد

3. Lead and tin are malleable metals.
[ترجمه Trilight] سرب و روی فلزات چکش خوار هستند
[ترجمه ترگمان]سرب و قلع فلزات malleable هستند
[ترجمه گوگل]سرب و قلع فلزات قابل انعطاف هستند

4. He had an actor's typically malleable features.
[ترجمه ترگمان]او به طور معمول دارای ویژگی های قابل انعطافی بود
[ترجمه گوگل]او ویژگی های معمول بازیگر را داشت

5. You need a malleable pillow that will mould to the curves of your neck.
[ترجمه ترگمان]شما به یک بالش نرم نیاز دارید که به شکل خم شدن گردن شما شکل می گیرد
[ترجمه گوگل]شما نیاز به یک بالش ملایم دارید که به منحنی گردن شما شکل می گیرد

6. The young are more malleable than the old.
[ترجمه Trilight] جوانان انعطاف پذیر تر از سالمندان هستند
[ترجمه ترگمان]جوان ها more از سابق هستند
[ترجمه گوگل]جوان تر از قدیمی تر قابل قیاس هستند

7. Apparently, this made the conker more malleable, allowing it to absorb the impact of my prize pickled nut.
[ترجمه ترگمان]ظاهرا، این باعث انعطاف بیشتر می شد و به آن اجازه می داد تا تاثیر آجیل prize را جذب کند
[ترجمه گوگل]ظاهرا، این باعث می شود که کنکر بیشتر پخته شود، به طوری که آن را قادر می سازد تا اثر جایزه من مهره ترشی

8. Many metals are malleable and ductile.
[ترجمه Trilight] بسیاری از فلزات انعطاف پذیر و چکش خوار هستند
[ترجمه ترگمان]فلزات بسیار انعطاف پذیر و داکتیل هستند
[ترجمه گوگل]بسیاری از فلزات قابل انعطاف و قابل انعطاف هستند

9. A malleable metal can be beaten into a sheet whereas a ductile metal can be drawn out into a wire.
[ترجمه Trilight] یک فلز چکش خوار می تواند به شکل یک ورقه کوبیده شود، در حالی که یک فلز انعطاف پذیر می تواند به داخل یک سیم کشیده شود.
[ترجمه ترگمان]یک فلز چکش خوار می تواند در یک ورقه مورد ضرب و شتم قرار گیرد در حالی که یک فلز چکش خوار می تواند به داخل یک سیم کشیده شود
[ترجمه گوگل]یک فلز قابل قالب بندی را می توان در یک ورق ضرب و شتم در حالی که یک فلز ورق را می توان به سیم گذاشته شده است

10. Nature is not inflexible but malleable.
[ترجمه Trilight] طبیعت تغییر ناپذیر نیست، بلکه سازش پذیر است .
[ترجمه ترگمان]طبیعت سخت و انعطاف پذیر نیست
[ترجمه گوگل]طبیعت انعطاف ناپذیر نیست ولی قابل خوابیده است

11. By turning clothing into white porcelain malleable forms are fossilised into permanent, yet fragile, objects.
[ترجمه ترگمان]تبدیل لباس به فرم های نرم چینی به طور ثابت به اشیا دائمی و در عین حال شکننده و شکننده تبدیل می شوند
[ترجمه گوگل]با تبدیل لباس به فرم های پرسلن سفال سفید قالب های فسیل شده به اشیا دائمی، اما شکننده هستند

12. The annealing process of malleable cast iron was improved by controlling the melting process.
[ترجمه ترگمان]فرآیند تابکاری آهن مذاب malleable با کنترل فرآیند ذوب بهبود پیدا کرد
[ترجمه گوگل]فرایند انجماد چدن های قیمتی با کنترل روند ذوب بهبود یافته است

13. But truth a delicate and malleable thing : Is Luke Skywalker a freedom fighter or a terrorist?
[ترجمه ترگمان]اما حقیقت یه چیز لطیف و انعطاف پذیر بود: لوک اسکای واکر a یا تروریست؟
[ترجمه گوگل]اما حقیقت یک چیز ظریف و قابل قیاس: آیا لوک اسکاولکر یک مبارز آزادی یا یک تروریست است؟

14. The ego, as a complex, is extremely malleable and invadable.
[ترجمه ترگمان]ضمیر، به عنوان یک پیچیده، بسیار چکش خوار و invadable است
[ترجمه گوگل]نفس، به عنوان پیچیده، بسیار قابل قیاس و مخرب است

the malleable character of youth

سرشت شکل‌پذیر جوانی


پیشنهاد کاربران

Adjective :
منعطف
انعطاف پذیر

Flexible

شکل پذیر

انعطاف پذیر
منعطف
شکل پذیر

قابل تغییر


کلمات دیگر: