کلمه جو
صفحه اصلی

nb


(مخفف لاتین: nota bene) خوب دقت کنید، توجه !، (شیمی) مخفف: نیوبیم (niobium)، مخفف: نیوبرونزویک

انگلیسی به فارسی

(مخفف لاتین: nota bene) خوب دقت کنید، توجه!


(شیمی) مخفف: نیوبیم (niobium)


مخفف: نیوبرونزویک


Nb


انگلیسی به انگلیسی

اختصار ( abbreviation )
• : تعریف: abbreviation of "nota bene" (Latin); mark well; take notice.
اختصار ( abbreviation )
• : تعریف: symbol of the chemical element niobium.

• soft ductile metallic element used in steel alloys, columbium (chemistry)
you write nb to draw someone's attention to what you are going to write next.
take notice, mark well (latin)
(latin) take notice, mark well

دیکشنری تخصصی

[شیمی] نیوبیم - عنصر شیمیایی سپید یا خاکسترى چکش خوار و خم پذیر
[برق و الکترونیک] niobium-نیوبیم عنصر فلزی با عدد اتمی 41 ووزن اتمی 92/9 .

جملات نمونه

1. NB Applications received after the closing date will not be accepted.
[ترجمه ترگمان]درخواست پس از این که تاریخ نهایی پذیرفته نمی شود، پذیرفته نمی شود
[ترجمه گوگل]NB برنامه های دریافت شده پس از تاریخ بسته شدن پذیرفته نمی شوند

2. NB The office will be closed from 1 July.
[ترجمه ترگمان]این دفتر از ۱ ژوئیه بسته خواهد شد
[ترجمه گوگل]NB دفتر از 1 جولای بسته خواهد شد

3. NB: Appeal leaflets will be delivered to your organisation by early November.
[ترجمه ترگمان]در اوایل ماه نوامبر اعلامیه های تجدید نظر به سازمان شما تحویل داده خواهد شد
[ترجمه گوگل]توجه داشته باشید: جزوه های تجدید نظر در اوایل ماه نوامبر به سازمان شما ارسال می شود

4. My heart is my Christmas present & nb sp ; to you.
[ترجمه ترگمان]- قلب من، هدیه کریسمس من است اس اس اس برای شما
[ترجمه گوگل]قلب من کریسمس من است * nb sp؛ برای تو

5. And the precipitation of Nb has the effect of precipitation hardening and grain refinement.
[ترجمه ترگمان]و بارش of تاثیر سختگیری بارش و پالایش غلات را دارد
[ترجمه گوگل]و بارندگی Nb اثر سختی رسوب و پالایش دانه است

6. NB. Some washer disinfectors have lockable lids. Washer disinfector manufacturers should design their equipment to facilitate sampling.
[ترجمه ترگمان]ان بعضی از واشر disinfectors lids lockable دارند تولید کنندگان disinfector باید تجهیزات خود را برای تسهیل نمونه گیری طراحی کنند
[ترجمه گوگل]NB برخی از مواد ضدعفونی کننده واشر دارای درب های قفل است تولید کنندگان ضد عفونی کننده واشر باید تجهیزات خود را برای تسهیل نمونه برداری طراحی کنند

7. NB in publicly procured schemes this rate is set by the Treasury.
[ترجمه ترگمان]توجه داشته باشید که این نرخ توسط خزانه داری تعیین شده است
[ترجمه گوگل]NB در طرح های خرید عمومی این میزان توسط وزارت خزانه داری تعیین شده است

8. Best wishes from Mark, Janet and & nb sp; the kids.
[ترجمه ترگمان]بهترین آرزوها از مارک، جنت و & sp
[ترجمه گوگل]بهترین آرزوها از مارک، جانت و * nb sp؛ بچه ها

9. The effect of Nb on structure at elevated temperature and phase transformation temperature of chilled cast iron was studied in this paper.
[ترجمه ترگمان]تاثیر of بر روی سازه در دمای بالا و دمای تغییر فاز چدن تبریدی در این مقاله مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه گوگل]اثر Nb بر ساختار در دمای بالا و دمای انتقال فاز چدن سرد در این مقاله مورد بررسی قرار گرفت

10. NB: The satellites are not available to law enforcement agencies.
[ترجمه ترگمان]توجه: این ماهواره برای ادارات اعمال قانون در دسترس نیست
[ترجمه گوگل]NB: ماهواره ها برای سازمان های اجرای قانون در دسترس نیستند

11. Am preiswertesten ist das Studieren & nb sp ; in Dresden.
[ترجمه ترگمان]Am preiswertesten Studieren & sp در درسدن
[ترجمه گوگل]am preiswertesten ist das Studieren * nb sp؛ در درسدن

12. NB need to be wary of trying to offer too many services to customers.
[ترجمه ترگمان]باید نسبت به تلاش برای ارائه خدمات بسیار زیادی به مشتریان محتاط باشیم
[ترجمه گوگل]NB باید از تلاش برای ارائه سرویس های بسیار زیادی به مشتریان مراقبت کند

13. The enrichment of the HFS elements such as Nb, Ta, Zr, Hf suggests that the forming environment of Zedang ophiolite is not related to plate subduction.
[ترجمه ترگمان]غنی سازی عناصر HFS مانند Nb، Ta، Zr، Hf نشان می دهد که محیط تشکیل of ophiolite مربوط به فرورانش بشقاب نیست
[ترجمه گوگل]غنی سازی عناصر HFS مانند Nb، Ta، Zr، Hf نشان می دهد که محیط تشکیل دهنده افیولیت Zedang مربوط به subduction صفحه نیست

14. Most of UNIX was then rewritten in NB and then C, which led to a more portable operating system.
[ترجمه ترگمان]سپس بیشتر of در NB و سپس C بازنویسی شد که منجر به سیستم عملیاتی قابل حمل تری شد
[ترجمه گوگل]سپس اکثر یونیکس در NB و سپس C بازنویسی شد، که منجر به یک سیستم عامل قابل حمل شد

پیشنهاد کاربران

make somebody notice some important information
کسی را متوجه اطلاعات مهمی کردن
قابل توجه
توجه شود
ملاحظه بفرمایید


کلمات دیگر: