کلمه جو
صفحه اصلی

olive oil


معنی : روغن زیتون
معانی دیگر : روغن زیتون

انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: oil pressed from ripe olives, used esp. in cooking.

• oil extracted by pressing olives
olive oil is oil obtained by pressing olives. it is put on salads or used for cooking.

دیکشنری تخصصی

[شیمی] روغن زیتون
[نساجی] روغن زیتون

مترادف و متضاد

روغن زیتون (اسم)
olive oil, sweet oil

جملات نمونه

1. Heat the olive oil over a moderate flame .
[ترجمه ترگمان]روغن زیتون را بر روی یک شعله متوسط حرارت دهید
[ترجمه گوگل]روغن زیتون را در یک شعله متوسط ​​نگه دارید

2. Olive oil and garlic feature prominently in his recipes.
[ترجمه ترگمان]روغن زیتون و سیر سیر به طور برجسته در دستور العمل ها استفاده می شود
[ترجمه گوگل]روغن زیتون و سیر دارای ویژگی های برجسته در دستور العمل های خود است

3. I try to use olive oil whenever possible.
[ترجمه ترگمان]من سعی می کنم هر وقت که ممکن است از روغن زیتون استفاده کنم
[ترجمه گوگل]من سعی می کنم هر زمان که ممکن است روغن زیتون را استفاده کنم

4. Mix together the mustard and olive oil.
[ترجمه ترگمان]خردل دان و روغن زیتون را با هم مخلوط کنید
[ترجمه گوگل]روغن خردل و روغن زیتون را هم مخلوط کنید

5. For the best results use olive oil. Not just any olive oil, mind - only the finest quality will do.
[ترجمه ترگمان]برای بهترین نتایج از روغن زیتون استفاده کنید نه تنها روغن زیتون، ذهن - فقط بهترین کیفیت می تواند این کار را انجام دهد
[ترجمه گوگل]برای بهترین نتایج از روغن زیتون استفاده کنید نه فقط روغن زیتون، ذهن - فقط بهترین کیفیت را انجام خواهد داد

6. Combine the beans, chopped mint and olive oil in a large bowl.
[ترجمه ترگمان]لوبیا، نعناع خرد شده و روغن زیتون را در یک کاسه بزرگ ترکیب کنید
[ترجمه گوگل]لوبیا، نعناع نعناع و روغن زیتون را در یک کاسه بزرگ ترکیب کنید

7. Dribble the remaining olive oil over the tomatoes.
[ترجمه ترگمان]روغن زیتون باقیمانده را روی گوجه ترجیح دهید
[ترجمه گوگل]روغن زیتون باقی مانده را روی گوجه فرنگی بگذارید

8. Dribble a few drops of olive oil over the pizza.
[ترجمه ترگمان]چند قطره روغن زیتون روی پیتزا بردارید
[ترجمه گوگل]چند قطره روغن زیتون را روی پیتزا بگذارید

9. The liver is then braised in olive oil.
[ترجمه ترگمان]سپس کبد در روغن زیتون braised می شود
[ترجمه گوگل]سپس کبد در روغن زیتون رشد می کند

10. Smear a little olive oil over the inside of the salad bowl.
[ترجمه ترگمان]کمی روغن زیتون روی داخل کاسه سالاد رسم کنید
[ترجمه گوگل]اسمیر یک روغن زیتون کمی در داخل کاسه سالاد است

11. Toss the vegetables lightly in olive oil.
[ترجمه ترگمان]سبزیجات را به آرامی در روغن زیتون بازی کنید
[ترجمه گوگل]سبزیجات را به آرامی در روغن زیتون بریزید

12. Serve the pasta hot with a drizzle of olive oil.
[ترجمه ترگمان]این پاستا را با نم نم باران زیتون سرو کنید
[ترجمه گوگل]خمیر پاستا را با خامه ای از روغن زیتون سرو کنید

13. Mix the rest of the olive oil with the zest and juice of the lemon.
[ترجمه ترگمان]بقیه روغن زیتون را با تراشه پوست لیمو مخلوط کنید
[ترجمه گوگل]مخلوط بقیه روغن زیتون با مزه و آب لیمو

14. Fry the meat in a little olive oil.
[ترجمه ترگمان]گوشت را در روغن زیتون کوچک سرخ کنید
[ترجمه گوگل]گوشت را در یک روغن زیتون کمی فرو کن

پیشنهاد کاربران

روغن زیتون


olive oil ( علوم و فنّاوری غذا )
واژه مصوب: روغن زیتون
تعریف: روغنی که از میوۀ رسیدۀ درخت زیتون استخراج می شود


کلمات دیگر: