1. Neutron bombs release lethal radiation instead of exploding with a lot of heat and wind.
[ترجمه ترگمان]بمب ها به جای منفجر کردن با شدت گرما و باد، تشعشع مهلک را منتشر می کنند
[ترجمه گوگل]بمب های نوترون به جای انفجار با گرمای زیاد و باد، تابش کشنده را آزاد می کنند
2. One of these techniques is neutron activation analysis.
[ترجمه ترگمان]یکی از این تکنیک ها آنالیز فعال سازی نوترونی است
[ترجمه گوگل]یکی از این تکنیکها تجزیه و تحلیل فعال سازی نوترون است
3. The neutron production rate appeared to rise after about an hour of electrolysis and then dropped dramatically after eight hours.
[ترجمه ترگمان]نرخ تولید نوترون پس از حدود یک ساعت الکترولیز بالا رفت و پس از هشت ساعت به طور چشمگیری کاهش یافت
[ترجمه گوگل]میزان تولید نوترون پس از یک ساعت الکترولیز افزایش یافت و پس از هشت ساعت به طور چشمگیری کاهش یافت
4. However, the discovery of the neutron and of nuclear forces disappointed those hopes.
[ترجمه ترگمان]با این حال، کشف نوترون و نیروهای هسته ای این امید را مایوس کردند
[ترجمه گوگل]اما کشف نوترون و نیروهای هسته ای این امیدها را ناامید کرد
5. Another such state is a neutron star.
[ترجمه ترگمان]یکی دیگر از این حالات، یک ستاره نوترونی است
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از این حالت ستاره نوترونی است
6. The neutron observations may help cast new light on solar flares and solar activity.
[ترجمه ترگمان]مشاهدات نوترون ممکن است به ایجاد نور جدید در نور خورشید و فعالیت خورشیدی کمک کند
[ترجمه گوگل]مشاهدات نوترونی ممکن است باعث ایجاد نور جدید بر روی شعله های خورشیدی و فعالیت خورشیدی شود
7. The proton has positive electrical charge, the neutron has none.
[ترجمه ترگمان]پروتون دارای بار الکتریکی مثبت است، نوترون هیچ یک ندارد
[ترجمه گوگل]پروتون دارای بار الکتریکی مثبت است، نوترون هیچ کدام را ندارد
8. Then they saw Jones' underground laboratory, the neutron spectrometer and its data, which were much more extensive than theirs.
[ترجمه ترگمان]سپس آزمایشگاه زیرزمینی جونز و طیف سنجی نوترونی و داده های آن را دیدند که بسیار گسترده از آن بود
[ترجمه گوگل]سپس آنها آزمایشگاه زیرزمینی جونز، طیف سنج نوترونی و داده های آن را دیدند، که بسیار بیشتر از آنها بود
9. Despite such small size, a neutron star can contain as much mass as 500, 000 Earthsized planets.
[ترجمه ترگمان]با وجود چنین سایز کوچک، یک ستاره نوترونی می تواند به اندازه ۵۰۰ سیاره بزرگ باشد
[ترجمه گوگل]با وجود چنین اندازه کوچکی، ستاره نوترونی میتواند به اندازه مجموع جرمی به اندازه 500، 000 سیاره زمین شناور باشد
10. In this context, a neutron star is effectively a single atomic nucleus.
[ترجمه ترگمان]در این زمینه، یک ستاره نوترونی به طور موثر یک هسته واحد اتمی دارد
[ترجمه گوگل]در این زمینه، یک ستاره نوترونی به طور موثر یک هسته اتمی است
11. First, then, what about neutron decay?
[ترجمه ترگمان]اول، در مورد واپاشی نوترون چه؟
[ترجمه گوگل]اول، پس از آن، در مورد ناپایداری نوترون؟
12. He has his forensic pathology run-down, his neutron activation analysis.
[ترجمه ترگمان]او بیماری شناسی قانونی خود را دارد و تجزیه و تحلیل فعالیت نوترونی را انجام می دهد
[ترجمه گوگل]او آسیب شناسی قانونی خود را از دست داده است، تجزیه و تحلیل فعال سازی نوترون
13. Chupp adds that the existence of strong neutron fluxes may also require re-evaluation of some previously observed solar events.
[ترجمه ترگمان]Chupp اضافه می کند که وجود شار حرارتی قوی نیز ممکن است نیازمند ارزیابی مجدد برخی از رویداده ای خورشیدی مشاهده شده قبلی باشد
[ترجمه گوگل]چوپپ می افزاید که وجود جریان های نوترونی قوی نیز ممکن است نیاز به ارزیابی مجدد برخی رویدادهای خورشیدی که قبلا مشاهده شده اند باشد
14. Even more persuasive are small angle neutron scattering studies.
[ترجمه ترگمان]حتی more بیشتر در مطالعات پراکنش نوترون کوچک هستند
[ترجمه گوگل]مطالعات پراکندگی نوترون با زاویه کمتری متقاعد کننده هستند
15. They were therefore called neutron stars.
[ترجمه ترگمان]بنابراین آن ها ستاره های نوترونی نامیده شدند
[ترجمه گوگل]بنابراین، آنها ستاره های نوترونی نامیده می شوند