1. particle accelerator
شتابگر ذرات اتمی،شتابدهنده ی ذره
2. he floored the accelerator
او گاز را تا ته فشار داد.
3. She put her foot down on the accelerator pedal.
[ترجمه ترگمان]پایش را روی پدال گاز گذاشت
[ترجمه گوگل]او پایش را روی پدال شتاب دهنده قرار داد
4. The driver must have pressed on the accelerator.
[ترجمه ترگمان] راننده باید پدال گاز رو فشار داده باشه
[ترجمه گوگل]راننده باید روی شتاب دهنده فشار داده باشد
5. She put her foot down on the accelerator and the car lurched forward.
[ترجمه ترگمان]پایش را روی پدال گاز گذاشت و ماشین به جلو خیز برداشت
[ترجمه گوگل]او پا را روی شتاب دهنده گذاشت و ماشین به جلو پیش رفت
6. He raised his foot off the accelerator pedal.
[ترجمه ترگمان]پایش را روی پدال گاز فشار داد
[ترجمه گوگل]او پا را از پدال شتاب دهنده بلند کرد
7. She put her foot on the accelerator and we sped through the traffic lights.
[ترجمه ترگمان]پایش را روی پدال گاز گذاشت و با سرعت از میان چراغ های راهنمایی پرواز کردیم
[ترجمه گوگل]او پایش را روی شتاب دهنده گذاشت و ما از طریق چراغ های ترافیکی عبور کردیم
8. She pressed on the accelerator,roaring the engine.
[ترجمه ترگمان]او پدال گاز را فشار داد و موتور را صدا کرد
[ترجمه گوگل]او بر روی شتاب دهنده فشار می داد، سر و صدا موتور
9. He eased his foot off the accelerator.
[ترجمه ترگمان]پایش را روی پدال گاز گذاشت
[ترجمه گوگل]او پا خود را از شتاب دهنده پایین کشید
10. He pressed down the accelerator pedal of his car.
[ترجمه ترگمان]پدال گاز را فشار داد
[ترجمه گوگل]او پدال شتاب دهنده ماشینش را فشار داد
11. His foot stamped down on the accelerator.
[ترجمه ترگمان]پایش روی پدال گاز پا گذاشت
[ترجمه گوگل]پایش را روی شتاب دهنده انداخت
12. He jammed his foot on the accelerator and the car sped off.
[ترجمه ترگمان]پایش را روی پدال گاز فشار داد و اتومبیل به سرعت حرکت کرد
[ترجمه گوگل]او پای خود را بر روی شتاب دهنده چسبانده بود و ماشین از بین رفت
13. The brake is between the clutch and the accelerator.
[ترجمه ترگمان]ترمز بین کلاچ و شتاب ده است
[ترجمه گوگل]ترمز بین کلاچ و شتاب دهنده است
14. The engine stalled. He pressed the accelerator hard.
[ترجمه ترگمان]موتور خاموش شد او پدال گاز را فشار داد
[ترجمه گوگل]موتور متوقف شد او شتاب دهنده را به سختی فشار داد
15. She pressed the accelerator and the sports car picked up speed.
[ترجمه ترگمان]او پدال گاز را فشار داد و ماشین ورزش سرعت گرفت
[ترجمه گوگل]او شتاب دهنده را فشار داد و ماشین ورزشی سرعت گرفت