کلمه جو
صفحه اصلی

accelerometer


معنی : شتاب سنج
معانی دیگر : سرعت نما و ارتعاش سنج هواپیما

انگلیسی به فارسی

شتاب‌سنج


انگلیسی به انگلیسی

• device that measures acceleration

اسم ( noun )
• : تعریف: an instrument that measures acceleration.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] شتابسنج
[زمین شناسی] شتاب سنج .
[نفت] شتاب سنج

مترادف و متضاد

شتاب سنج (اسم)
accelerometer

جملات نمونه

1. The paper introduces a new type piezoelectric accelerometer with built-in microelectronics change amplifier.
[ترجمه ترگمان]این مقاله یک شتاب سنج پیزوالکتریک نوع جدیدی را با تقویت کننده تغییر میکرو الکترونیک معرفی می کند
[ترجمه گوگل]این مقاله یک شتاب سنج پیزوالکتریک جدید با تقویت کننده تغییر در میکروالکترونیک را معرفی می کند

2. Describes the static calibration methods of accelerometer: gravitational attraction method, loading method and centrifuge method.
[ترجمه ترگمان]Describes روش های کالیبراسیون ثابت شتاب سنج: روش کشش گرانشی، روش بارگذاری و روش سانتریفیوژ
[ترجمه گوگل]روش های کالیبراسیون استاتیکی روش جاذبه جاذبه شتاب سنج، روش بارگیری و روش سانتریفیوژ را توصیف می کند

3. Accelerometer and soft tissue such as skin and muscle have an influence on the result of sound vibration analysis of bone.
[ترجمه ترگمان]بافت نرم و نرم مانند پوست و ماهیچه در اثر آنالیز ارتعاش صدا استخوان تاثیر دارند
[ترجمه گوگل]شتاب سنج و بافت نرم مانند پوست و عضله تاثیری بر نتایج تحلیل ارتعاش صدا استخوان دارند

4. This paper discusses one type of micromechanical accelerometer with torsional pendulum.
[ترجمه ترگمان]این مقاله در مورد یک نوع شتاب سنج میکرو مکانیکی با آونگ پیچشی بحث می کند
[ترجمه گوگل]این مقاله یک نوع شتاب سنج میکرومکانیکی با آونگ تیرگی را مورد بحث قرار می دهد

5. Working principle of four-beam piezoelectric accelerometer and application of ANSYS on piezoelectric accelerometer are addressed.
[ترجمه ترگمان]اصل کاری شتاب سنج پیزوالکتریک چهار پرتو و کاربرد of بر شتاب سنج پیزوالکتریک مورد بررسی قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]اصل کار از شتاب سنج پیزوالکتریک چهار پرتو و استفاده از ANSYS در شتاب سنج پیزوالکتریک در نظر گرفته شده است

6. To improve the sensitivity of the exiting accelerometer, an exclusive charge amplifier is integrated with a data sampler and analysis software, forming a portable micro2vibration test system.
[ترجمه ترگمان]برای بهبود حساسیت شتاب سنج خازنی، یک تقویت کننده شارژ انحصاری با یک نرم افزار نمونه برداری و نمونه برداری داده تلفیق می شود و یک سیستم تست micro۲vibration قابل حمل را شکل می دهد
[ترجمه گوگل]برای بهبود حساسیت شتاب سنج خروجی، یک تقویت کننده شارژ منحصر به فرد با نرم افزار نمونه برداری و تجزیه و تحلیل داده ها، یک سیستم آزمون ارتعاش قابل حمل قابل حمل است

7. Finally, a calculation of certain practical micromachined accelerometer size is done.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، محاسبه یک اندازه سنجی عملی خاص، انجام می شود
[ترجمه گوگل]در نهایت، یک محاسبه دقیق اندازه گیری شتاب سنجی با میکرو ماشینی انجام می شود

8. A 3 - component 3 -- optic accelerometer suitable for well logging is presented.
[ترجمه ترگمان]یک شتاب سنج ۳ جز ۳ - - نوری مناسب برای ورود به چاه، ارایه می شود
[ترجمه گوگل]شتاب سنج سه بعدی ای که برای ورود به سیستم مناسب است، ارائه می شود

9. At present, the silicon accelerometer base on mutual inductance variety have many thesis report in fremdnees, but no any thesis repot in home.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، پایه شتاب سنج خازنی در انواع اندوکتانس متقابل گزارش پایان نامه زیادی در fremdnees دارد، اما هیچ پایان نامه دیگری در خانه وجود ندارد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، شتاب سنج سیلیکون بر اساس انواع مختلف هندوکاسیون، گزارش های بسیاری در مورد فارغ التحصیلان ارائه شده است، اما هیچ کدام از این کتاب ها در خانه چاپ نشده است

10. This accelerometer is fabricated by N type silicon wafer. To obtain high aspect ratio structure, deep reactive ion etching(DRIE) process is employed.
[ترجمه ترگمان]این شتاب سنج توسط ویفر سیلیکون نوع ساخته شده است برای به دست آوردن ساختار نسبت ابعادی بالا، فرآیند زدایش عمیق و زدایش عمیق مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]این شتاب سنج توسط ویفر سیلیکون نوع N ساخته شده است برای به دست آوردن ساختار نسبتا بزرگ نسبت به فرایند یون واکنشی یونی (DRIE) استفاده می شود

11. Micro-fluid angular accelerometer only detects the angular accelerometer in the direction of input axis, and it can effectively separate the linear acceleration and vibration.
[ترجمه ترگمان]شتاب سنج زاویه ای خرد شده فقط شتاب زاویه ای زاویه ای در جهت محور ورودی را تشخیص می دهد، و می تواند به طور موثر شتاب و لرزش خطی را جدا کند
[ترجمه گوگل]شتاب سنج زاویه ای میکرو سیگنال تنها شتاب سنج زاویه ای را در جهت محور ورودی تشخیص می دهد و می تواند به طور موثر شتاب و ارتعاش خطی را جدا کند

12. Through the digital computation, the effects of different accuracy accelerometer errors on reentry point's parameters are given.
[ترجمه ترگمان]از طریق محاسبات دیجیتال، اثرات خطای سرعت سنج متفاوت در پارامترهای نقطه reentry داده می شود
[ترجمه گوگل]با استفاده از محاسبات دیجیتال، اثرات خطاهای شتاب سنج دقت مختلف در پارامترهای نقطه بازنشستگی داده می شود

13. Figure 4 is a functional block diagram of a 2 axis MEMS integrated accelerometer.
[ترجمه ترگمان]شکل ۴ یک نمودار بلوکی عملیاتی یک شتاب سنج یکپارچه MEMS ۲ محور است
[ترجمه گوگل]شکل 4 نمودار عملکردی یک شتاب سنج یکپارچه MEMS 2 محور است

14. We're predicting Apple will incorporate new multitouch gestures, and maybe even the accelerometer, to trigger functions of the traditional QWERTY keyboard.
[ترجمه ترگمان]ما پیش بینی می کنیم که اپل حرکات multitouch جدید و شاید حتی شتاب سنج را بکار خواهد برد تا عملکرد صفحه کلید QWERTY سنتی را راه اندازی کند
[ترجمه گوگل]ما پیش بینی می کنیم که اپل حرکات چند لمسی جدید و شاید حتی شتاب سنج را برای اجرای کلیدهای صفحه کلید QWERTY سنتی عرضه کند

15. The charge amplifier for the interface circuit of full different accelerometer needs lower noise design.
[ترجمه ترگمان]تقویت کننده شارژ برای مدار رابط شتاب سنج مختلف نیازمند طراحی نویز پایین است
[ترجمه گوگل]تقویت کننده شارژ برای مدار رابط کاملا شتاب سنج مختلف نیاز به طراحی نویز کمتر است


کلمات دیگر: