1. Mirrors have a backing of quicksilver.
[ترجمه ترگمان]مرآت نوعی quicksilver داشت
[ترجمه گوگل]آینه ها دارای پشتی کفی هستند
2. His eyes had lost their quicksilver fear.
[ترجمه ترگمان]چشمانش ترس quicksilver را از دست داده بود
[ترجمه گوگل]چشمان او ترس از بین رفته اند
3. The essential Gielgud was all quicksilver intelligence.
[ترجمه ترگمان]The اصلی همه intelligence بود
[ترجمه گوگل]Gielgud ضروری بود همه هوش مصنوعی
4. Beckett's playing is all quicksilver and lyricism with an often sardonic edge.
[ترجمه ترگمان]بازی بکت همه اش quicksilver و شاعرانه است که اغلب اوقات شوخی می کند
[ترجمه گوگل]بازی بکت است که همه چیز با شکوه و لفظی با لبه های اغلب ساردون است
5. It wriggled and squirmed like quicksilver and, apart from that, the box was only just long enough to take it.
[ترجمه ترگمان]مثل جیوه روی زمین می خزید و مثل جیوه پیچ وتاب می خورد و جدا از آن، جعبه فقط به اندازه ای بود که بتواند آن را بردارد
[ترجمه گوگل]آن را مانند کیک سیلور چرخاند و پیچید، و از این رو، جعبه فقط به اندازه کافی بلند بود تا آن را بگیرد
6. The tar on the roads glistened like liquid quicksilver.
[ترجمه ترگمان]قیر روی جاده ها مثل جیوه می درخشیدند
[ترجمه گوگل]قیر در جاده ها مانند مایع قلیایی مضر است
7. His mood changed like quicksilver.
[ترجمه ترگمان]His مثل جیوه عوض شده بود
[ترجمه گوگل]خلق و خوی او مانند کیک سیلور تغییر کرد
8. Whenever that happened, a quicksilver feeling went skidding through her bloodstream.
[ترجمه ترگمان]هر وقت که این اتفاق می افتاد، یک احساس جیوه از جریان خون او سر می خورد
[ترجمه گوگل]هر گاه این اتفاق افتاد، یک احساس کوچکی از طریق جریان خونش از بین رفت
9. It is the quicksilver panacea for weakness - the quintessence of a dedicated existence.
[ترجمه ترگمان]این the panacea برای ضعف - جوهر وجود یک هستی اختصاصی است
[ترجمه گوگل]این پانزدهایی برای ضعف است - پرطرفدار بودن یک موجود اختصاصی
10. Hunt, the team's quicksilver guard, slipped in and made the basket.
[ترجمه ترگمان]هانت، محافظ team، لیز خورد و سبد را درست کرد
[ترجمه گوگل]هانت، گارد محافظ تیم، دراز کشید و سبد را ساخت
11. Le is like quicksilver in the hand. Leave the fingers open and It'stays.
[ترجمه ترگمان]لو مثل جیوه در دست است انگشتان را باز بگذارید و بماند
[ترجمه گوگل]لو مانند کیک سیلور در دست است انگشتان باز و آن ها را ترک کنید
12. It's quicksilver, and as far as I can tell there's no surefire recipe for it.
[ترجمه ترگمان]مثل جیوه است و تا آنجا که می توانم بگویم هیچ دستورالعمل محکمی برای آن وجود ندارد
[ترجمه گوگل]این کیک سیلور، و تا آنجا که من می توانم بگویم هیچ دستور العمل مطمئن برای آن وجود دارد
13. Mercurius as quicksilver is an eminently suitable symbol for the " fluid, " i. e., mobile, intellect.
[ترجمه ترگمان]جیوه به عنوان جیوه یک نماد مناسب برای سیال است ای, موبایل، هوش
[ترجمه گوگل]Mercurius به عنوان کیک سیلور، نماد فوق العاده مناسب برای مایع است الف، تلفن همراه، عقل
14. It was like watching quicksilver in motion.
[ترجمه ترگمان]مثل تماشای جیوه بود که در حرکت بود
[ترجمه گوگل]مانند تماشای حلقه در حرکت بود