افزایش، افزایش به نسبت ثابت
scale up
افزایش، افزایش به نسبت ثابت
انگلیسی به فارسی
افزایش مقیاس، افزایش، افزایش به نسبت ثابت
افزایش، افزایش به نسبت ثابت
دیکشنری تخصصی
[شیمی] افزایش مقیاس
[نساجی] افزایش تدریجی
[پلیمر] بزرگ کردن مقیاس
[نساجی] افزایش تدریجی
[پلیمر] بزرگ کردن مقیاس
جملات نمونه
1. Since then, Wellcome has been scaling up production to prepare for clinical trials.
[ترجمه ترگمان]از آن زمان، Wellcome از تولید برای آماده سازی برای آزمایش های بالینی استفاده کرده است
[ترجمه گوگل]از آن به بعد، Wellcome به منظور افزایش آمادگی برای آزمایشات بالینی، تولید را افزایش داده است
[ترجمه گوگل]از آن به بعد، Wellcome به منظور افزایش آمادگی برای آزمایشات بالینی، تولید را افزایش داده است
2. We've scaled up production to meet demand.
[ترجمه ترگمان]ما تولید را برای برآورده ساختن تقاضا افزایش داده ایم
[ترجمه گوگل]ما به تولید نیاز داریم
[ترجمه گوگل]ما به تولید نیاز داریم
3. Production at the factory is being scaled up.
[ترجمه حميدرضا] در مقیاس بالا
[ترجمه ترگمان]تولید کارخانه در حال بالا رفتن است[ترجمه گوگل]تولید در کارخانه افزایش می یابد
4. My company is scaling up its operations in the Middle East.
[ترجمه ترگمان]شرکت من در حال افزایش عملیات های خود در خاور میانه است
[ترجمه گوگل]شرکت من در حال گسترش فعالیت های خود در خاورمیانه است
[ترجمه گوگل]شرکت من در حال گسترش فعالیت های خود در خاورمیانه است
5. Increasing the helium-3 supply would mean scaling up the production of the dangerous radioactive isotope tritium.
[ترجمه ترگمان]افزایش عرضه هلیوم - ۳ به معنی بالا رفتن تولید ایزوتوپ رادیواکتیو خطرناک است
[ترجمه گوگل]افزایش عرضه هلیم 3 به معنای افزایش تولید ایزوتوپ خطرناک رادیواکتیو تریتیوم می باشد
[ترجمه گوگل]افزایش عرضه هلیم 3 به معنای افزایش تولید ایزوتوپ خطرناک رادیواکتیو تریتیوم می باشد
6. Recipes can be automatically scaled up or down to feed any number of people.
[ترجمه ترگمان]دستور العمل هایی برای غذا دادن به هر تعداد از افراد می تواند به طور خودکار بالا یا پایین کشیده شود
[ترجمه گوگل]دستور غذا را می توان به صورت خودکار برای هر تعداد افراد تغذیه کرد
[ترجمه گوگل]دستور غذا را می توان به صورت خودکار برای هر تعداد افراد تغذیه کرد
7. While disagreeing with his explanation, Priest ley was quick to describe suitably scaled up apparatus for filling balloons.
[ترجمه ترگمان]در همان حال که با توضیحات او مخالفت می کرد، اما آقای وی زلی به سرعت وسایل را برای پر کردن بالون به کار برد
[ترجمه گوگل]در حالی که مخالفت با توضیح او، Priest ley سریع برای توصیف دستگاه به اندازه کافی بزرگ برای پر کردن بالن سریع بود
[ترجمه گوگل]در حالی که مخالفت با توضیح او، Priest ley سریع برای توصیف دستگاه به اندازه کافی بزرگ برای پر کردن بالن سریع بود
8. How can one scale up from what can be counted in a two-dimensional section to the three dimensions of living tissue?
[ترجمه ترگمان]چگونه می توان یک مقیاس را در یک بخش دو بعدی به سه بعد از بافت زنده شمرد؟
[ترجمه گوگل]چگونه می توان از آنچه می توان در بخش دو بعدی به سه بعد از بافت زنده شمرد؟
[ترجمه گوگل]چگونه می توان از آنچه می توان در بخش دو بعدی به سه بعد از بافت زنده شمرد؟
9. Does it allow graphics to be scaled up or down to fit?
[ترجمه ترگمان]آیا این اجازه می دهد که گرافیک بالا یا پایین برود؟
[ترجمه گوگل]آیا اجازه می دهد که گرافیک به اندازه کافی بزرگ شود یا پایین باشد؟
[ترجمه گوگل]آیا اجازه می دهد که گرافیک به اندازه کافی بزرگ شود یا پایین باشد؟
10. These equations can be scaled up or down, rotated, or anything else, without having to redefine them.
[ترجمه ترگمان]این معادلات را می توان بالا یا پایین، یا هر چیز دیگر، بدون نیاز به تعریف مجدد آن ها اندازه گیری کرد
[ترجمه گوگل]این معادلات را می توان بزرگ یا پایین، چرخش، و یا هر چیز دیگری، بدون نیاز به آنها را مجددا تعریف کرد
[ترجمه گوگل]این معادلات را می توان بزرگ یا پایین، چرخش، و یا هر چیز دیگری، بدون نیاز به آنها را مجددا تعریف کرد
11. Already they've scaled up their fluid star-burst psychedelia into something that sounds more suited to outdoor festivals than stuffed solid mini-venues.
[ترجمه ترگمان]آن ها از هم اکنون با سرعت زیاد به چیزی برخورد کرده اند که بیشتر برای فستیوال ها در فضای باز مناسب تر از سالن کوچک و پر جنب و جوش است
[ترجمه گوگل]در حال حاضر آنها روانگردان ستاره ای مایع را به چیزی تبدیل کرده اند که به نظر می رسد برای جشنواره های فضای باز مناسب تر از مینی های جامد است
[ترجمه گوگل]در حال حاضر آنها روانگردان ستاره ای مایع را به چیزی تبدیل کرده اند که به نظر می رسد برای جشنواره های فضای باز مناسب تر از مینی های جامد است
12. As yet there have been few large-scale studies of technicians involved in scaling up genetic engineering processes.
[ترجمه ترگمان]با این حال، تعداد کمی از مطالعات در مقیاس بزرگ از technicians که در بالا بردن فرآیندهای مهندسی ژنتیک دخیل بوده اند وجود داشته است
[ترجمه گوگل]در حال حاضر مطالعات زیادی در مورد تکنسین های درگیر در افزایش فرآیندهای مهندسی ژنتیکی وجود دارد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر مطالعات زیادی در مورد تکنسین های درگیر در افزایش فرآیندهای مهندسی ژنتیکی وجود دارد
13. Objective 2: Scale up and increase impact of prevention services, to hard-to-reach populations, including most vulnerable SW and their clients, IDU, MSM, and out-of-school youth.
[ترجمه ترگمان]هدف ۲: افزایش و افزایش تاثیر خدمات پیش گیری، از جمله most SW و their، IDU، MSM، و جوانان خارج از مدرسه
[ترجمه گوگل]هدف 2 مقیاس و افزایش تأثیر خدمات پیشگیرانه، به مخاطبان دشوار، از جمله آسیب پذیر ترین SW و مشتریان آنها، IDU، MSM و غیر شاگردان جوان است
[ترجمه گوگل]هدف 2 مقیاس و افزایش تأثیر خدمات پیشگیرانه، به مخاطبان دشوار، از جمله آسیب پذیر ترین SW و مشتریان آنها، IDU، MSM و غیر شاگردان جوان است
14. Reason No. 2 : There's scope for firms to scale up and form nationwide franchises.
[ترجمه ترگمان]دلیل شماره ۲: دامنه وسیعی برای شرکت ها وجود دارد که امتیازات سراسری را تشکیل دهند
[ترجمه گوگل]دلیل شماره 2 دامنه برای شرکت ها در افزایش و شکل دادن حق رای دادن در سراسر کشور وجود دارد
[ترجمه گوگل]دلیل شماره 2 دامنه برای شرکت ها در افزایش و شکل دادن حق رای دادن در سراسر کشور وجود دارد
15. Mitigation values scale up or down based on the con color of your attacker.
[ترجمه ترگمان]مقادیر کاهش ریسک براساس رنگ مهاجم مهاجم کاهش پیدا کرده و یا کاهش پیدا می کند
[ترجمه گوگل]مقادیر تضعیف شده بر اساس رنگ مخفی مهاجم شما در مقیاس بزرگ یا پایین
[ترجمه گوگل]مقادیر تضعیف شده بر اساس رنگ مخفی مهاجم شما در مقیاس بزرگ یا پایین
پیشنهاد کاربران
به تولید صنعتی رسیدن
[کامپیوتر] به معنای مقیاس گذاری عمودی ( Vertical Scaling ) می باشد، یعنی افزایش و ارتقاء منابع یک سیستم؛ همچون افزایش حافظه، قدرت محاسباتی پردازنده و غیره.
تعیین مقیاس کردن
افزایش مقیاس ( افزایش حجم تولید )
مثال ساده: اگه یه شرکت تولید پنیر قبلا برای شهرهای استان تهران پنیر تولید میکرده، اگه بر اساس مدل کسب و کارش بخواد از این به بعد برای شهرهای دیگه هم پنیر تولید کنه، باید حجم تولیدش ( مقیاس ) را بالا ببره.
مثال ساده: اگه یه شرکت تولید پنیر قبلا برای شهرهای استان تهران پنیر تولید میکرده، اگه بر اساس مدل کسب و کارش بخواد از این به بعد برای شهرهای دیگه هم پنیر تولید کنه، باید حجم تولیدش ( مقیاس ) را بالا ببره.
سازمان صنعتی ( در مقابل Startup )
مقیاس چیزی را افزایش دادن
افزایش راندمان تولید
افزایش تعداد یا سایز چیزی
پرورش دادن و رشد و تقویت چیزی
کلمات دیگر: