(فیزیک) بی در رو، بدون کم و زیادی حرارت، فیزیک عایق گرما
adiabatic
(فیزیک) بی در رو، بدون کم و زیادی حرارت، فیزیک عایق گرما
انگلیسی به فارسی
(فیزیک) عایق گرما
adiabatic
انگلیسی به انگلیسی
• occurring without loss of heat (physics, chemistry)
صفت ( adjective )
مشتقات: adiabatically (adv.)
مشتقات: adiabatically (adv.)
• : تعریف: of, relating to, or denoting a process that occurs without loss or gain of heat, such as a change in the volume or pressure of the contents of a container.
دیکشنری تخصصی
[شیمی] آدیاباتیک، بی در رو، بدون کم و زیادى حرارت
[عمران و معماری] آدیاباتیک - بی دررو - بدون انتقال
[برق و الکترونیک] بی نشت :آدیاباتیک بدون تغییر در محتوای گرمایی .
[زمین شناسی] آدیاباتیک، بی گذر، عایق گرما گرم یا سرد شدن گاز بر اثر فشار هوا بدون دریافت گرما از خارج این اصطلاح به تغییراتی که در فشار و حرارت یک گاز انجام می گیرد اطلاق می شود مانند هوا، زمانی که نه حرارت به آن اضافه شده و نه از آن کم شود
[نساجی] آدیاباتیک - سیستم بسته - بی در رو
[ریاضیات] بی دررو
[آب و خاک] بی دررو
[عمران و معماری] آدیاباتیک - بی دررو - بدون انتقال
[برق و الکترونیک] بی نشت :آدیاباتیک بدون تغییر در محتوای گرمایی .
[زمین شناسی] آدیاباتیک، بی گذر، عایق گرما گرم یا سرد شدن گاز بر اثر فشار هوا بدون دریافت گرما از خارج این اصطلاح به تغییراتی که در فشار و حرارت یک گاز انجام می گیرد اطلاق می شود مانند هوا، زمانی که نه حرارت به آن اضافه شده و نه از آن کم شود
[نساجی] آدیاباتیک - سیستم بسته - بی در رو
[ریاضیات] بی دررو
[آب و خاک] بی دررو
جملات نمونه
1. Adiabatic combustion temperature at various oxidizer mass flow rates and grain length is obtained by thermodynamic calculation and has a maximum as oxidizer mass flow rate increases .
[ترجمه ترگمان]افزایش دمای احتراق در مقادیر مختلف جریان اکسید کننده و طول دانه با محاسبه ترمودینامیک بدست می آید و ماکزیمم نرخ جریان اکسید oxidizer افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]دمای احتراق آدیاباتیک در جریان جریان جرمی مختلف اکسید کننده و طول دانه با استفاده از محاسبات ترمودینامیکی به دست می آید و حداکثر سرعت جریان جرم اکسید کننده افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]دمای احتراق آدیاباتیک در جریان جریان جرمی مختلف اکسید کننده و طول دانه با استفاده از محاسبات ترمودینامیکی به دست می آید و حداکثر سرعت جریان جرم اکسید کننده افزایش می یابد
2. These results indicate that the newly developed automatic adiabatic calorimeter has the ability to imolement the high precision calorimetric measurements.
[ترجمه ترگمان]این نتایج نشان می دهد که the adiabatic که به تازگی توسعه یافته است توانایی to اندازه گیری های دقیق calorimetric را دارد
[ترجمه گوگل]این نتایج نشان می دهد که کالیرومتر اتوماتیک آدیاباتا به تازگی توسعه داده شده است تا توانایی اندازه گیری های دقیق کالری سنجی دقیق را از بین ببرد
[ترجمه گوگل]این نتایج نشان می دهد که کالیرومتر اتوماتیک آدیاباتا به تازگی توسعه داده شده است تا توانایی اندازه گیری های دقیق کالری سنجی دقیق را از بین ببرد
3. Its adiabatic temperature rise can make materials reach the degree of serious soften and fail.
[ترجمه ترگمان]دمای ثابت دمای آن می تواند باعث شود که مواد به درجه ای از فشار شدید و شکست برسند
[ترجمه گوگل]افزایش دمای آدیاباتیک آن می تواند مواد را به میزان نرمال و ناتوان کننده تبدیل کند
[ترجمه گوگل]افزایش دمای آدیاباتیک آن می تواند مواد را به میزان نرمال و ناتوان کننده تبدیل کند
4. The calculation of adiabatic flash was simplified with a heat analysis.
[ترجمه ترگمان]محاسبه flash adiabatic با یک آنالیز حرارتی ساده شد
[ترجمه گوگل]محاسبه فلاش آدیاباتیک با تجزیه و تحلیل حرارت ساده شده است
[ترجمه گوگل]محاسبه فلاش آدیاباتیک با تجزیه و تحلیل حرارت ساده شده است
5. Adiabatic temperature rise is measured by concrete adiabatic temperature measuring device.
[ترجمه ترگمان]افزایش دما به وسیله اندازه گیری دما adiabatic بتونی اندازه گیری می شود
[ترجمه گوگل]افزایش دما Adiabatic با دستگاه اندازه گیری دمای آب آدیابات اندازه گیری می شود
[ترجمه گوگل]افزایش دما Adiabatic با دستگاه اندازه گیری دمای آب آدیابات اندازه گیری می شود
6. Generally, insulation blankets consisting of aerogel adiabatic materials or 9% nickel steel may be selected for fabricating low temperature subsea LNG pipeline.
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، پتوهای عایق متشکل از مواد عایق aerogel یا ۹ % از فولاد نیکل ممکن است برای ساخت خط لوله گاز آل ان جی ۸ انتخاب شود
[ترجمه گوگل]به طور کلی، پانل های عایق شامل مواد آدیاباتیک آئروژل یا فولاد نیکل 9٪ ممکن است برای ساخت خط لوله LNG فرعی پایین زیر آب انتخاب شوند
[ترجمه گوگل]به طور کلی، پانل های عایق شامل مواد آدیاباتیک آئروژل یا فولاد نیکل 9٪ ممکن است برای ساخت خط لوله LNG فرعی پایین زیر آب انتخاب شوند
7. TEM observation showed that the center of the adiabatic shear band (ASB) was composed of recrystallized nano-grains ( about 30-70 nm in diameter).
[ترجمه ترگمان]مشاهده TEM نشان داد که مرکز گروه برشی adiabatic (ASB)از نانو ذرات نانو (حدود ۳۰ تا ۷۰ نانومتر)تشکیل شده است
[ترجمه گوگل]مشاهدات TEM نشان داد که مرکز باند برشی Adiabatic (ASB) از نانو ذرات کریستالیزه شده (حدود 30-70 نانومتر قطر) تشکیل شده است
[ترجمه گوگل]مشاهدات TEM نشان داد که مرکز باند برشی Adiabatic (ASB) از نانو ذرات کریستالیزه شده (حدود 30-70 نانومتر قطر) تشکیل شده است
8. Of course, the moist adiabatic process and the pseudo adiabatic process in classical atmosphere thermodynamics are also its special instance.
[ترجمه ترگمان]البته، فرآیند adiabatic مرطوب و فرآیند شبه adiabatic در ترمودینامیک کلاسیک نیز نمونه خاص آن هستند
[ترجمه گوگل]البته، فرایند آبیاباتی مرطوب و فرآیند شبه آدیاباتیک در ترمودینامیک فضای کلاسیک نیز نمونه خاص آن است
[ترجمه گوگل]البته، فرایند آبیاباتی مرطوب و فرآیند شبه آدیاباتیک در ترمودینامیک فضای کلاسیک نیز نمونه خاص آن است
9. The adiabatic capillary tube model was established based on energy conservation, mass conservation and momentum conservation equations.
[ترجمه ترگمان]مدل لوله میکروفین دار براساس حفاظت از انرژی، نگهداری انبوه و معادلات بقای مومنتوم بنا نهاده شد
[ترجمه گوگل]مدل لوله های مویرگی آدیاباتیک براساس معیارهای حفاظت از انرژی، حفظ جرم و حفظ حرارتی ایجاد شده است
[ترجمه گوگل]مدل لوله های مویرگی آدیاباتیک براساس معیارهای حفاظت از انرژی، حفظ جرم و حفظ حرارتی ایجاد شده است
10. An adiabatic wall must be able to block radiation.
[ترجمه ترگمان]یک دیوار adiabatic باید قادر به مسدود کردن تابش باشد
[ترجمه گوگل]دیوار آدیاباتیک باید بتواند تابش را مسدود کند
[ترجمه گوگل]دیوار آدیاباتیک باید بتواند تابش را مسدود کند
11. There are two type of adiabatic shear bands theand the transformed bands.
[ترجمه ترگمان]دو نوع از نوارهای برشی adiabatic وجود دارد که باند تغییر یافته را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]دو نوع نوارهای برشی Adiabatic و باند های تغییر یافته وجود دارد
[ترجمه گوگل]دو نوع نوارهای برشی Adiabatic و باند های تغییر یافته وجود دارد
12. This modle is made up of two polytropic and nwo adiabatic branches and worked between two finit heat reservoirs.
[ترجمه ترگمان]این modle از دو polytropic عایق و nwo ساخته شده است و بین دو مخزن حرارتی finit کار می کند
[ترجمه گوگل]این مدل از دو شاخه پلیتروپیک و nwo آدیاباتیک تشکیل شده و بین دو مخزن گرمای ثابت کار می کند
[ترجمه گوگل]این مدل از دو شاخه پلیتروپیک و nwo آدیاباتیک تشکیل شده و بین دو مخزن گرمای ثابت کار می کند
13. The microstructure of Inconel 718 chip is continuous under low cutting speed and serrated under high cutting speed because of adiabatic shearing.
[ترجمه ترگمان]ریز ریز نقش تراشه های inconel در سرعت برش کم و دندانه دار تحت سرعت برش بالا به دلیل of adiabatic ادامه دارد
[ترجمه گوگل]ریزپردازنده تراشه Inconel 718 با سرعت برش کم و پیوندی با سرعت برش بالا به علت برش آدیاباتیک است
[ترجمه گوگل]ریزپردازنده تراشه Inconel 718 با سرعت برش کم و پیوندی با سرعت برش بالا به علت برش آدیاباتیک است
14. The catalytic behaviors for liquid-phase transalkylation were compared between 3994 and 3984 catalyst in an adiabatic fixed-flow bed.
[ترجمه ترگمان]رفتارهای کاتالیزوری برای transalkylation فاز مایع بین کاتالیزگر ۳۹۹۴ و ۳۹۸۴ در یک بس تر سیال ثابت adiabatic مقایسه شدند
[ترجمه گوگل]رفتارهای کاتالیزوری برای ترانس کیلیسیون فاز مایع بین کاتالیزورهای 3994 و 3984 در بستر ثابت جریان آدیاباتا مقایسه شد
[ترجمه گوگل]رفتارهای کاتالیزوری برای ترانس کیلیسیون فاز مایع بین کاتالیزورهای 3994 و 3984 در بستر ثابت جریان آدیاباتا مقایسه شد
پیشنهاد کاربران
هوشتوک ( hoshtok ) �ایستا، ساکن دریک نقطه� یا نجهوک ( najehok ) �غیرفرار� در زبان بلوچی بهتر معنی را می رسانند.
بی در رو ( در هواشناسی )
کمله adiabatic ریشه یونانی دارد که در آن a به معنی نه � not � و dia به معنی �از میان - از بین - از طریق� ( through ) و batic که همان batos یونانی است به معنای قابل عبور ( passable ) است. پس می توانیم به این صورت معنی کنیم:
adiabatic: بی دررو - غیر قابل عبور یا صعب العبور
diabatic: دررو
در فیزیک:
adiabatic processes: فرآیندهای بی دررو
diabatic processes: فرآیندهای دررو
shortcuts to adabaticity: میانبرها به بی دررویی
adiabatic: بی دررو - غیر قابل عبور یا صعب العبور
diabatic: دررو
در فیزیک:
adiabatic processes: فرآیندهای بی دررو
diabatic processes: فرآیندهای دررو
shortcuts to adabaticity: میانبرها به بی دررویی
adiabatic ( علوم جَوّ )
واژه مصوب: بیدَررو
تعریف: فرایندی که در طی آن هیچ گرمایی گرفته یا داده نمیشود
واژه مصوب: بیدَررو
تعریف: فرایندی که در طی آن هیچ گرمایی گرفته یا داده نمیشود
کلمات دیگر: