کلمه جو
صفحه اصلی

air traffic control


برج مراقبت، کنترل رفت و آمد هواپیماها

انگلیسی به فارسی

برج مراقبت، کنترل رفت و آمد هواپیماها


انگلیسی به انگلیسی

• air-traffic control is the group of people who organize routes for aircraft and who give instructions to pilots by radio about their routes.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] کنترل ترافیک هوایی
[برق و الکترونیک] مراقبت پرواز (ای تی سی) خدمات نظارت و کنترل رفت و آمد هوایی .

جملات نمونه

1. They have to wait for clearance from air traffic control.
[ترجمه ترگمان]آن ها باید منتظر پاک سازی از کنترل ترافیک هوایی باشند
[ترجمه گوگل]آنها باید منتظر ترخیص از کنترل ترافیک هوایی باشند

2. Air traffic control lost radio contact with the pilot of the aircraft ten minutes before the accident.
[ترجمه ترگمان]کنترل ترافیک هوایی ارتباط رادیویی با خلبان هواپیما را ۱۰ دقیقه قبل از حادثه از دست داد
[ترجمه گوگل]کنترل ترافیک هوایی با تماس با خلبان هواپیما، ده دقیقه قبل از حادثه را از دست داد

3. We are cleared by Air Traffic Control to taxi and take off.
[ترجمه ترگمان]ما توسط کنترل ترافیک هوایی برای تاکسی روشن و خاموش می شویم
[ترجمه گوگل]ما توسط کنترل ترافیک هوایی به تاکسی ها برداشته می شود

4. The volume of scheduled flights is straining the air traffic control system.
[ترجمه ترگمان]حجم پروازه ای برنامه ریزی شده به سیستم کنترل ترافیک هوایی فشار می آورد
[ترجمه گوگل]حجم پرواز های برنامه ریزی شدت سیستم کنترل ترافیک هوایی را کاهش می دهد

5. The pilot was given clearance to land by air traffic control.
[ترجمه ترگمان]این خلبان از طریق کنترل ترافیک هوایی به زمین ترخیص شد
[ترجمه گوگل]خلبان به دلیل کنترل ترافیک هوایی، اجازه عبور زمین را داده بود

6. Air traffic control at Heathrow have given us clearance to land in 20 minutes.
[ترجمه ترگمان]کنترل ترافیک هوایی در فرودگاه Heathrow به ما اجازه داده است تا در عرض ۲۰ دقیقه به خشکی فرود بیاییم
[ترجمه گوگل]کنترل ترافیک هوایی در هیاترو به ما اجازه داد تا 20 دقیقه به زمین برسد

7. Analysts fear the overstretched air traffic control system could reach breaking point.
[ترجمه ترگمان]تحلیلگران نگران هستند که سیستم کنترل ترافیک هوایی وسیع ممکن است به نقطه شکست برسد
[ترجمه گوگل]تحلیلگران از ترس کنترل سیستم کنترل ترافیک بیش از حد می توانند به نقطه شکست برسند

8. It is the international language for air traffic control.
[ترجمه ترگمان]این زبان بین المللی کنترل ترافیک هوایی است
[ترجمه گوگل]این زبان بین المللی برای کنترل ترافیک هوایی است

9. They included warning local air traffic control and having hundreds of gallons of water and pumps standing by in case of accident.
[ترجمه ترگمان]آن ها شامل هشدار به کنترل ترافیک هوایی محلی و داشتن صدها گالن آب و پمپ که در حالت تصادف ایستاده بودند
[ترجمه گوگل]آنها شامل هشدار کنترل ترافیک هوایی محلی و داشتن صدها گالن آب و پمپ ایستاده در صورت تصادف بود

10. The co-operation of air traffic control is central.
[ترجمه ترگمان]هم کاری کنترل ترافیک هوایی مرکز است
[ترجمه گوگل]همکاری کنترل ترافیک هوایی مرکزی است

11. Air traffic control and other facilities could be shared, Coun Mike Hughes, chairman of Warrington's planning committee, said.
[ترجمه ترگمان]Coun Mike Hughes، رئیس کمیته برنامه ریزی Warrington، گفت که کنترل ترافیک هوایی و سایر تسهیلات ممکن است به اشتراک گذاشته شوند
[ترجمه گوگل]کون مایک هیوز، رئیس کمیته برنامه ریزی وارینگتون، می گوید، کنترل ترافیک هوایی و سایر امکانات می تواند به اشتراک گذاشته شود

12. Clash looms over air traffic control Many critics of Railtrack accuse it of putting profits above passenger safety.
[ترجمه ترگمان]برخورد با کنترل ترافیک هوایی بسیاری از منتقدان Railtrack آن را به قرار دادن سود بالاتر از ایمنی مسافران متهم می کنند
[ترجمه گوگل]تصادف با کنترل ترافیک هوایی بسیاری از منتقدین Railtrack متهم به جلب سود در برابر ایمنی مسافرتی می شوند

13. I would have needed an air traffic control centre to keep track of where everyone was at any given moment.
[ترجمه ترگمان]من به یک مرکز کنترل ترافیک هوایی نیاز داشتم تا جایی که هر لحظه همه در آن بودند را دنبال کنم
[ترجمه گوگل]من به یک مرکز کنترل ترافیک هوایی نیاز دارم تا مسیری را که همه در هر لحظه ای قرار دارد را ببینم

14. It has been safer for airplanes since air traffic control was implemented.
[ترجمه ترگمان]از زمانی که کنترل ترافیک هوایی اجرا شد، برای هواپیماها امن تر است
[ترجمه گوگل]از آنجا که کنترل ترافیک هوایی اجرا شده است، ایمن تر شده است

پیشنهاد کاربران

کنترل ترافیک هوایی

air traffic control ( حمل‏ونقل هوایی )
واژه مصوب: مراقبت پرواز
تعریف: عمل هدایت هواپیما از دور و نظارت بر پرواز آن در مسیرهای تعیین‏شده


کلمات دیگر: