کلمه جو
صفحه اصلی

adjuster


معنی : تعدیل کننده
معانی دیگر : تسویه کننده، میزان کننده

انگلیسی به فارسی

تنظیم کننده، تعدیل کننده


انگلیسی به انگلیسی

• person or thing that adjusts; person who investigates insurance claims

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] تنظیم کننده
[نساجی] مکانیک

مترادف و متضاد

تعدیل کننده (اسم)
adjuster, moderator, modulator, damper, modifier, regulator, coordinator, escalator

جملات نمونه

1. the insurance adjuster determined our adjustment
مامور شرکت بیمه میزان خسارت ما را تعیین کرد.

2. Loss Adjusters may recommend an interim payment to assist the Policyholder.
[ترجمه ترگمان]Loss Adjusters ممکن است پیشنهاد یک پیش پرداخت موقت برای کمک به policyholder را توصیه کند
[ترجمه گوگل]تنظیم کننده های افت قیمت ممکن است برای کمک به بیمه کننده، یک پرداخت موقت را پیشنهاد کنند

3. Only Prime Loss Adjusters must be appointed for Home claims unless special circumstances arise.
[ترجمه ترگمان]تنها در صورتی که شرایط خاص پیش آید، تنها Prime Loss باید برای ادعاهای خانگی منصوب شود
[ترجمه گوگل]فقط باید تنظیمات ضرر اول برای ادعاهای خانه منصوب شود، مگر اینکه شرایط خاصی ایجاد شود

4. An over-clumsy turn of the flame adjuster towards the low heat setting can douse the flame.
[ترجمه ترگمان]یک چرخش تند و ناشیانه شعله در برابر گرما، شعله آتش را خاموش می کند
[ترجمه گوگل]نوبت بیش از حد دست نخورده از شعله تنظیم به سمت تنظیم حرارت کم می تواند شعله را تحمل کند

5. Guylines: six external guylines with non-slip adjusters.
[ترجمه ترگمان]Guylines: شش guylines خارجی با adjusters non
[ترجمه گوگل]گیلین شش گیلین خارجی با تنظیم کننده های غیر لغزش

6. Loss adjusters Tyler and Co. are offering a substantial reward for information leading to the recovery of the missing objects.
[ترجمه ترگمان]لرد لاس adjusters تایلر و شرکا پاداش قابل توجهی برای اطلاعات منجر به بازیابی اشیا گم شده ارائه می کنند
[ترجمه گوگل]تیلر و شرکت سازندگان از دست دادن یک پاداش قابل توجهی را برای اطلاعاتی که منجر به بازیابی اشیاء گم شده می شوند، ارائه می کنند

7. Remove adjuster lever, adjuster screw and spring.
[ترجمه ترگمان]اهرم adjuster، پیچ adjuster و فنر را بردارید
[ترجمه گوگل]حذف اهرم تنظیم کننده، پیچ تنظیم و بهار

8. By improving slack adjuster, this paper adjusts the runing working condition of conveyor belt tension, reduces running trouble of conveyor belt, satisfieds manufacture require.
[ترجمه ترگمان]با بهبود adjuster های شل، این مقاله شرایط کاری runing تنش با نوار نقاله را تنظیم می کند، مشکلات اجرایی نوار نقاله را کاهش می دهد، satisfieds نیاز به تولید دارد
[ترجمه گوگل]با اصلاح تنظیم کننده شل، این مقاله شرایط کار رانندگی تنش تسمه نقاله را تنظیم می کند، مشکلات کمربند تسمه نقاله را کاهش می دهد، نیاز به تولید راضی است

9. But the drum brake also has an adjuster mechanism, emergency brake mechanism and lots of springs.
[ترجمه ترگمان]اما ترمز طبل همچنین دارای مکانیزم adjuster، مکانیزم ترمز اضطراری و چشمه های آب گرم است
[ترجمه گوگل]اما ترمز طبل همچنین دارای یک مکانیزم تنظیم کننده، مکانیسم ترمز اضطراری و تعداد زیادی فنر است

10. All life on our earth depends chain adjuster in one way or another, on the sun.
[ترجمه ترگمان]تمام زندگی روی زمین بستگی به زنجیر دارد
[ترجمه گوگل]تمام زندگی در سرزمین ما تنظیم کننده زنجیره ای را در یک یا چند مورد در خورشید قرار می دهد

11. Subsection two: The reasons for the Chinese insurance adjuster institution came into being.
[ترجمه ترگمان]بند ۲: دلایل موسسه بیمه عمر چینی به وجود آمده است
[ترجمه گوگل]بخش دوم دلایل تنظیم موسسه بیمه چینی در حال ایجاد است

12. Use to unscrew Flame Adjuster Nut & Pump's Stop Nut.
[ترجمه ترگمان]استفاده از باز کردن باز را به طور مختصر و مفید، به طور مختصر و مفید را توضیح دهید
[ترجمه گوگل]برای جلوگیری از انقباض ناخن پمپ مهره تنظیم کننده شعله استفاده کنید

13. Pull the adjuster bar from the head restraint.
[ترجمه ترگمان] بار \"adjuster\" رو از \"head\" بکش بیرون
[ترجمه گوگل]نوار تنظیم کننده را از عقب سر بکشید

14. Here is the adjuster for the air conditioner.
[ترجمه ترگمان]در اینجا the برای تهویه هوا وجود دارد
[ترجمه گوگل]در اینجا تنظیم کننده برای تهویه مطبوع است

15. I like the feel and setup of the gold-plated Floyd Rose licensed tremolo, which pivots on two vertical height adjusters.
[ترجمه ترگمان]من احساس و تنظیمات of رز با مجوز gold رز را دوست دارم، که در دو ارتفاع عمودی ارتفاع دارد
[ترجمه گوگل]احساس و تنظیم فریت رز دارای طلای طلایی که بر روی دو تنظیم کننده عمودی عمودی است، احساس می کنم

پیشنهاد کاربران

adjuster ( n ) :تنظیم کننده - سازگار کننده
ex ) the grand man whom your father saw was an adjuster.

مامور شرکت بیمه

adjuster ( علوم مهندسی )
واژه مصوب: میزان‏گر
تعریف: شخص یا وسیله‏ای که عمل تنظیم و تصحیح انجام دهد


کلمات دیگر: