1. ski binding
گیره ی روی اسکی (که کفش اسکی در آن قرار می گیرد)
2. durable leather binding
(کتاب) جلد چرمی با دوام
3. i liked the book's binding and gilt lettering
از صحافی و حروف مطلای کتاب خوشم آمد.
4. an old law that is still binding in california
یک قانون قدیمی که هنوز در کالیفرنیا به قوت خود باقی است
5. this clause of the contract is binding on both parties
این ماده ی قرارداد برای طرفین الزام آور است.
6. The panel'sdecisions are secret and not binding on the government.
[ترجمه ترگمان]اعضای این هیات سری هستند و برای دولت الزام آور نیستند
[ترجمه گوگل]تصمیمات پانل مخفی هستند و به دولت مجوز نداده اند
7. The contract was not signed and has no binding force.
[ترجمه ترگمان]قرارداد امضا نشد و هیچ نیروی الزام آور ندارد
[ترجمه گوگل]این قرارداد امضا نشده است و هیچ مجوزی ندارد
8. The judge said the document was not legally binding.
[ترجمه ترگمان]قاضی گفت که این سند به طور قانونی الزام آور نیست
[ترجمه گوگل]قاضی گفت این سند قانونی نیست
9. Both sides in the dispute have agreed to binding arbitration .
[ترجمه ترگمان]هر دو طرف اختلاف توافق کرده اند که داوری را به پایان برسانند
[ترجمه گوگل]هر دو طرف در اختلاف قرارداد داوری را توافق کرده اند
10. The decisions of the European Court are binding on the United Kingdom.
[ترجمه ترگمان]تصمیمات دادگاه اروپا در مورد پادشاهی متحده لازم الاجرا است
[ترجمه گوگل]تصمیمات دادگاه اروپا برای انگلستان الزامی است
11. The agreement will be legally binding.
[ترجمه ترگمان]این توافقنامه به طور قانونی لازم الاجرا خواهد بود
[ترجمه گوگل]این توافق نامه قانونی خواهد بود
12. A document signed abroad is as legally binding as one signed at home.
[ترجمه ترگمان]سندی که در خارج از کشور به امضا رسید قانونا به عنوان یک سند امضا شده در خانه است
[ترجمه گوگل]یک سند امضا شده در خارج از کشور همانطور که در یک خانه امضا می شود، قانونی است
13. This agreement shall be binding upon both parties.
[ترجمه ترگمان]این قرارداد برای هر دو طرف لازم الاجرا خواهد بود
[ترجمه گوگل]این توافقنامه برای هر دو طرف اجباری است
14. He is binding a new book.
[ترجمه ترگمان]او در حال بستن یک کتاب جدید است
[ترجمه گوگل]او یک کتاب جدید را پیوند می دهد
15. She hurriedly untied the ropes binding her ankles.
[ترجمه ترگمان]او با عجله طناب را باز کرد
[ترجمه گوگل]او به تدریج طنابهای مچ پا را خم کرد
16. Talks resume next week in Bonn on legally binding emission reduction targets that Washington has rejected.
[ترجمه ترگمان]مذاکرات هفته آینده در بن در مورد کاهش قانونی انتشار گازهای گلخانه ای که واشنگتن آن را رد کرده است، ازسر گرفته می شود
[ترجمه گوگل]واشنگتن واشنگتن را رد کرد
17. However, if the additional constraint is binding, the median voter would no longer be able to choose E
[ترجمه ترگمان]با این حال، اگر محدودیت اضافی الزام آور باشد، رای دهندگان میانه دیگر قادر نخواهند بود E را انتخاب کنند
[ترجمه گوگل]با این حال، اگر محدودیت اضافی الزام آور باشد، رای دهنده محرکه دیگر قادر نخواهد بود E را انتخاب کند