1. the beacon light guided the ships to harbor
فانوس دریایی کشتی ها را به لنگرگاه راهنمایی کرد.
2. truth shall beacon our way
حقیقت راه ما را روشن خواهد کرد.
3. the airport's revolving beacon
نورافکن چرخان فرودگاه
4. fatimeh's good influence shone like a beacon
آثار خوبی فاطمه همچون مشعل تابناکی می درخشید.
5. Ideal is the beacon. Without ideal, there is no secure direction ; without direction, there is no life.
[ترجمه ترگمان]ایده آل آن چراغ راهنما است بدون ایده آل هیچ مسیر امن وجود ندارد؛ بدون جهت، زندگی وجود ندارد
[ترجمه گوگل]ایده آل چراغ است بدون ایده آل، هیچ مسیر امن وجود ندارد؛ بدون جهت، هیچ زندگی وجود دارد
6. The ship was assigned to beacon the shoals.
[ترجمه ترگمان]کشتی به امواج دریا سپرده شد
[ترجمه گوگل]این کشتی به بوکوحرام متصل بود
7. Our Parliament has been a beacon of hope to the peoples of Europe.
[ترجمه ترگمان]پارلمان ما نشانه ای از امید به مردم اروپا بوده است
[ترجمه گوگل]پارلمان ما یک قهرمان امید به مردم اروپا بوده است
8. The aircrafts homed in last night by radio beacon after bombing.
[ترجمه ترگمان]این هواپیماها در شب گذشته پس از بمب گذاری توسط امواج رادیویی راه اندازی شدند
[ترجمه گوگل]هواپیما بعد از بمب گذاری در شب گذشته توسط رادیو شلیک شد
9. The education program offers a beacon of hope to these children.
[ترجمه ترگمان]برنامه آموزشی نشانه ای از امید به این کودکان را ارائه می دهد
[ترجمه گوگل]برنامه آموزش و پرورش، امیلی برای این کودکان ارائه می دهد
10. He was a a beacon of hope for the younger generation.
[ترجمه ترگمان]او نشانه ای از امید برای نسل جوان بود
[ترجمه گوگل]او یک چراغ امید برای نسل جوان بود
11. A wreck on shore is a beacon at sea.
[ترجمه ترگمان]یک کشتی شکسته در ساحل یک چراغ دریایی است
[ترجمه گوگل]خرابه در ساحل یک چراغ دریایی در دریا است
12. The abolitionist stand does provide a warning beacon against which penal policies, such as prison building programmes, might be assessed.
[ترجمه ترگمان]استند abolitionist هشدار می دهد که سیاست های کیفری مانند برنامه های ساختمانی زندان ممکن است مورد ارزیابی قرار گیرد
[ترجمه گوگل]موضع انحلالطلبان می تواند یک پیشاهنگ هشدار علیه سیاست های کیفری، مانند برنامه های ساخت و ساز زندان، ارزیابی شود
13. The beacon sends out a beam of light every thirty seconds.
[ترجمه ترگمان]فانوس دریایی هر سی ثانیه یک شعاع نور را می فرستد
[ترجمه گوگل]چراغ روشن هر سی سی ثانیه یک پرتو نور می فرستد
14. He has been a guiding beacon in my professional life and a touchstone of human integrity.
[ترجمه ترگمان]او یک راهنمای راهنما در زندگی حرفه ای من و سنگ محک راستی انسانی بوده است
[ترجمه گوگل]او در زندگی حرفه ای من و یک نشانه ای از انسجام انسانی رهبر هدایت شده است