1. the widow and her baby depended on the charity of their neighbors
بیوه زن و فرزند نوزاد او متکی به احسان همسایگان بودند.
2. the widow became reconciled to her lot
بیوه زن سرنوشت خود را قبول کرد.
3. the widow dresses modestly
بیوه زن عفیفانه لباس می پوشد.
4. the widow had denied herself any fun in life
بیوه زن هرگونه خوشی را در زندگی به خود حرام کرده بود.
5. the widow kept sighing
بیوه زن مرتبا آه می کشید.
6. the widow leaned over the yawn of the grave
بیوه زن روی دهانه ی قبر خم شد.
7. the widow was driven to every possible trick to entrap a suitable man
بیوه زن مجبور بود برای به تور انداختن یک مرد مناسب از کلیه ی حیله های ممکن استفاده کند.
8. a football widow
زنی که شوهرش او را تنها می گذارد و به تماشای فوتبال می رود.
9. a frazzled widow with six children
بیوه زن بی رمق با شش فرزند
10. a helpless widow
بیوه زن بینوا
11. a necessitous widow
بیوه زن تنگدست
12. a needy widow
بیوه زن تنگدست
13. a ready-to-cry widow
یک بیوه زن آماده به گریه
14. a merry old widow
بیوه زن زنده دل
15. he married a rich widow
او با بیوه زن پولداری ازدواج کرد.
16. the deceased leaves a widow and two children
متوفی یک بیوه زن و دو فرزند به جا گذاشته است.
17. he finally inveigled the rich widow into marrying him
بالاخره بیوه زن پولدار را فریب داد و با او ازدواج کرد.
18. her son's death left the widow single and penniless
مرگ پسرش بیوه زن را تنها و بی پول کرد.
19. the suppliant words of the widow
کلمات استغاثه آمیز آن بیوه زن
20. an outpouring of sympathy for the old widow
سیل همدردی با بیوه زن پیر
21. she hoped to match her son with the rich widow
او امیدوار بود که ترتیب ازدواج پسرش را با بیوه ی پولدار بدهد.
22. She's been a golf widow since she gave her husband his first set of clubs.
[ترجمه ترگمان]از موقعی که شوهرش اولین گروه چوگان را به شوهرش داد، او یک بیوه گلف بوده
[ترجمه گوگل]او یک بیوه گلف بوده است، زیرا او اولین شوهرش را به شوهرش داده است
23. The grief-stricken widow refused to leave her dead husband's side.
[ترجمه ترگمان]بیوه غمگین از رفتن به کنار شوهرش امتناع کرد
[ترجمه گوگل]بیوه ناراضی ناراضی از ترک شوهر مرده خودداری کرد
24. The sorrowful widow begged for mercy.
[ترجمه ترگمان]بیوه زن sorrowful التماس کرد که رحم کند
[ترجمه گوگل]بیوه غم انگیز خواستار رحمت است
25. Martha was a very rich young widow.
[ترجمه ترگمان]مارتا بیوه ثروتمند و ثروتمندی بود
[ترجمه گوگل]مارتا بیوه بسیار جوان بود
26. His widow became a virtual recluse for the remainder of her life.
[ترجمه ترگمان]بیوه او برای بقیه عمرش به طور مجازی recluse شد
[ترجمه گوگل]بیوه او برای بقیه عمر خود یک مجذوب مجازی بود
27. The widow and children are very poorly off.
[ترجمه ترگمان]بیوه زن و بچه ها خیلی poorly
[ترجمه گوگل]بیوه و کودکان بسیار ضعیف هستند
28. The widow has willed away all her fortune.
[ترجمه ترگمان]بیوه زن تمام ثروت خود را از دست داده است
[ترجمه گوگل]بیوه تمام ثروتش را دور انداخته است