1. bobbin case
ماکو،ماسوره دان
2. bobbin winder
ماسوره پیچ
3. homa wound the thread off the bobbin
همان نخ را از دور ماسوره باز کرد.
4. I prefer to keep the expression for bobbin lace, or beautiful old needle-point.
[ترجمه ترگمان]من ترجیح می دهم که عبارت را برای تور bobbin یا سوزن سوزنی زیبا حفظ کنم
[ترجمه گوگل]من ترجیح می دهم از بیان توری های بامبو و یا نقطه سوزن قدیمی زیبا استفاده کنم
5. Hairgrips, a pencil, a bobbin, a teaspoon with an apostolic head.
[ترجمه ترگمان]یک مداد، یک مداد، یک قاشق چای خوری، یک قاشق چای خوری با سر حواری حواری
[ترجمه گوگل]موهای زائد، یک مداد، یک کمان، یک قاشق چای خوری با یک سر رساله
6. A clip-on bobbin with a Betalight is used at night, with the Optonic of course.
[ترجمه ترگمان]یک کلیپ بر روی bobbin با یک Betalight در شب استفاده می شود
[ترجمه گوگل]یک کاسه کاسه ای با بتالایت در شب، با Optinonic البته استفاده می شود
7. Cornelius observed that the wooden bobbin dangling on a string from the window blind was the shape of an acorn.
[ترجمه ترگمان]کورنلیوس به این نتیجه رسید که قرقره چوبی که از پنجره آویزان شده اند شکل یک درخت بلوط است
[ترجمه گوگل]کورنلیوس مشاهده کرد که حصیر چوبی که روی یک رشته از پنجره کور آویزان بود، شکل بلوط بود
8. Set bobbin presser 1 down to make the winder come in contact with the belt.
[ترجمه ترگمان]bobbin presser ۱ را تنظیم کنید تا the که با کمربند تماس پیدا می کند
[ترجمه گوگل]تنظیم فشار سنج 1 را پایین بیاورید تا سیم پیچ در تماس با کمربند قرار گیرد
9. To meet the request of bobbin yarn winding used by shuttleless(loom's) selvage, a new-type winding machine of bobbin yarn on shuttleless(loom's) selvage is developed.
[ترجمه ترگمان]برای پاسخگویی به تقاضای of نخ به کار رفته توسط shuttleless (loom s)، یک ماشین پر پیچ وخم از الیاف bobbin در shuttleless (loom)توسعه یافته است
[ترجمه گوگل]برای پاسخگویی به درخواست سیم پیچ نخ ریسی استفاده شده توسط شلتوله (loom's) selvage، یک دستگاه سیم پیچ جدید از نخ ریسی در موتورهای شاتل (loom's) selvage توسعه یافته است
10. Using a bobbin can prevent different wires from intertwining with each other.
[ترجمه ترگمان]استفاده از یک bobbin می تواند از سیم های مختلف با یکدیگر جلوگیری کند
[ترجمه گوگل]با استفاده از یک رشته می تواند سیم های مختلف را از در هم آمیختن با یکدیگر جلوگیری کند
11. To meet the request of bobbin yarn winding used by shuttleless loom's selvage, a new-type winding machine of bobbin yarn on shuttleless loom's salvage is developed.
[ترجمه ترگمان]برای پاسخگویی به درخواست سیم پیچ yarn مورد استفاده توسط دستگاه بافندگی shuttleless، یک دستگاه سیم پیچ با نوع جدیدی از الیاف bobbin در salvage shuttleless ساخته شده است
[ترجمه گوگل]برای پاسخگویی به درخواست سیم پیچ نخ ریسی که توسط بلوتوث اتوماتیک شاتل استفاده می شود، دستگاه سیم پیچ جدیدی از نخ ریسی با استفاده از نخ ریسی شاتل طراحی شده است
12. Bobbin lace is a more widespread craft that originated in Flanders.
[ترجمه ترگمان]تور Bobbin یک صنعت بسیار گسترده است که از فلاندر سرچشمه می گیرد
[ترجمه گوگل]توری تسبیح یک وسیله وسیع تر است که در فلاندر سرچشمه می گیرد
13. Wider variances in the detection of bobbin diameter of cigarette paper in Super 9 cigarette making machine caused a waste of cigarette paper and affected machine efficiency.
[ترجمه ترگمان]واریانس وسیع تر در تشخیص قطر bobbin کاغذ سیگار در ماشین ساخت سیگار، باعث هدر رفتن کاغذ سیگار و کارآیی ماشین شد
[ترجمه گوگل]واریانس گسترده تر در تشخیص قطر بافت کاغذ سیگار در دستگاه تولید سیگار Super 9 موجب تلف شدن کاغذ سیگار و راندمان دستگاه شده است
14. Im Ferrite Core, Bobbin in General, Bobbin for Inverter, Digital Scale, Talc Chalk, etc.
[ترجمه ترگمان]Im - Core، Bobbin for Inverter، مقیاس دیجیتال، talc Chalk، و غیره
[ترجمه گوگل]من هسته فریت، بتونی به طور کلی، ببلین برای اینورتر، مقیاس دیجیتال، گچ تالک و غیره