معنی : فریب، مسخره، ضربت، شاقول، سرزنش یا طعنه، شوخی، حقه، وزنه قپان، منگوله، حرکت تند و سریع، سرود یاتصنیف، یک شیلینگ، اونگان، فریب دادن، ضربت زدن
معانی دیگر : خودمانی: bobby) robert هم می گویند)، هرچیز قلمبه که از ریسمان و غیره آویخته باشد، (کودکان و زنان) گیسوی کوتاه، موی چتری، (گیسوی انسان یا دم حیوان) کوتاه کردن، چتری کردن، چرخی کردن، تعظیم تند و کوتاه، تند و کوتاه تعظیم کردن، (به عنوان ادای احترام) سرخم کردن، (با سرعت) بالا و پایین رفتن، ورجه وورجه کردن، ورجستن، (بالا و پایین) جهیدن، (انگلیس - محلی) خوشه ی آویزان، حلقه یا دسته ی موی کوتاه، طره ی گیسو، کاکل، دم قیچی شده ی اسب، دم چیده شده، حرکت تند و ناگهانی، جهش، چوب پنبه (یا چیز مشابه) که به ریسمان قلاب ماهیگیری می زنند تا آن را شناور نگه دارد، با این نوع قلاب ماهیگیری کردن، نوعی رقص تند اسکاتلندی، سورتمه ی کوچک (bobsled هم می گویند)، (قدیمی) ضربه ی تند و سبک (مثلا با سر انگشت)، آهسته ضربه زدن، با سر انگشت نواختن، (قدیمی) ترجیع بند کوتاه، (انگلیس - خودمانی) یک شیلینگ، ازراه فریب وخدعه چیزی را بدست اوردن