1. he is an experienced binder
او صحاف با تجربه ای است.
2. tar serves as a binder in asphalt
در اسفالت،قیرکار همبند را می کند.
3. The cloth flower snaps on with a special binder.
[ترجمه ترگمان]گل با یک binder مخصوص به من چشمک می زند
[ترجمه گوگل]گل پارچه با یک باندینگ خاص روی می دهد
4. It is presented in an A4 ring binder and each section is well indexed.
[ترجمه ترگمان]در یک بست حلقه A۴ و هر بخش به خوبی شاخص گذاری شده است
[ترجمه گوگل]این در یک حلقه A4 ارائه شده است و هر بخش به خوبی نشان داده شده است
5. An abdominal binder and elastic hose are helpful in the milder cases.
[ترجمه ترگمان]یک binder شکمی و لوله الاستیک در موارد ملایم تر، مفید هستند
[ترجمه گوگل]یک اتصال دهنده شکم و شلنگ الاستیک در موارد خفیف مفید است
6. Pollster David Binder found 65 percent would support the ballot measure and 28 percent would not.
[ترجمه ترگمان]pollster دیوید binder نشان داد که ۶۵ درصد از میزان رای حمایت خواهد کرد و ۲۸ درصد آن نخواهد بود
[ترجمه گوگل]Pollster دیوید بیندرنس 65 درصد از انتخابات را حمایت می کند و 28 درصد آن را تأیید نمی کند
7. But now at Shortwood farm in Herefordshire, the binder is making a comeback.
[ترجمه ترگمان]اما اکنون در مزرعه Shortwood در Herefordshire، مایه بازگشتی است
[ترجمه گوگل]اما اکنون در مزرعه Shortwood در Herefordshire، باندینگ باز گشت
8. My loose-leaf binder was neatly separated into subjects.
[ترجمه ترگمان]binder loose من به طور منظم به سوژه جدا شده بود
[ترجمه گوگل]گیره برگ سبز من به طور منظم به افراد تقسیم شده است
9. Then she remembered a binder that held personal and financial information.
[ترجمه ترگمان]سپس she را به خاطر آورد که اطلاعات شخصی و مالی را در اختیار داشت
[ترجمه گوگل]سپس او یک گیره را که اطلاعات شخصی و مالی را در اختیار داشت، به یاد می آورد
10. It is curious that a much-employed binder, as he obviously was, should have left no trace in the records.
[ترجمه ترگمان]خیلی جالب است که a را که به طور وضوح پیدا کرده بود، هیچ ردی در بایگانی جا نگذاشته باشد
[ترجمه گوگل]کنجکاو است که یک متولی بسیار متعهد، همانطور که او بدیهی است، نباید در رکوردها ردیابی شود
11. The four degree score of Binder was used to classify clinical and endoscopic findings.
[ترجمه ترگمان]نمره چهار درجه of برای طبقه بندی یافته های بالینی و endoscopic مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه گوگل]نمره چهار درجه Binder برای طبقه بندی یافته های بالینی و آندوسکوپی استفاده شد
12. Will the binder be potato, bread crumbs, mayo or a combination?
[ترجمه ترگمان]آیا بست مایه سیب زمینی، نان نان، مایونز یا ترکیبی خواهد شد؟
[ترجمه گوگل]آیا سیب زمینی، خرده نان، میگو یا ترکیبی می تواند باشد؟
13. Don't miss our handy Gardener's Year binder, designed to store your monthly cut-out-and-keep guide, for easy reference.
[ترجمه ترگمان]کلاسور سال باغبان ما را از دست ندهید، که برای نگهداری و نگهداری ماهیانه تان به عنوان راهنمای آسان، طراحی شده است
[ترجمه گوگل]از دستیار سال نو باغدار ما دست نزنید، طراحی شده برای نگه داشتن راهنمای برش و نگهداری ماهانه خود را، برای مرجع آسان است
14. Short for binder utility, an operating - system program that performs binding.
[ترجمه ترگمان]یک برنامه سیستم عامل، یک برنامه سیستم عامل است که اتصال را انجام می دهد
[ترجمه گوگل]برای ابزار باندینگ کوتاه، یک برنامه سیستم عامل - که اتصال دهنده را انجام می دهد
15. All of these assays are similarly dependent 011 the closeness with which the unknown species and the standard react with the binder.
[ترجمه ترگمان]تمام این آزمایش ها به طور مشابهی به نزدیکی نزدیکی که گونه های ناشناخته و واکنش استاندارد با the واکنش می دهند، وابسته هستند
[ترجمه گوگل]همه این تستها به طور مشابه 011 هستند که نزدیکی آن با گونه های ناشناخته و استاندارد با گیربکس واکنش نشان می دهد