1. the beating of the heart
تپش قلب
2. a sound beating
یک کتک جانانه
3. he got a good beating
(یک) کتک حسابی خورد.
4. yesterday they beat our team, and today we evened the score by beating them
آنها دیروز تیم ما را شکست دادند و امروز با شکست دادن آنها امتیاز را مساوی کردیم.
5. Britain's prospects of beating the United States in the relay looked poor.
[ترجمه ترگمان]چشم اندازه ای بریتانیا از شکست ایالات متحده در مراسم حمل مشعل، ضعیف به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]چشم اندازهای انگلیس برای ضرب و شتم ایالات متحده در رله، فقیر بود
6. Listen,somebody is beating at the door.
[ترجمه it] گوش کن ( کنید ) ، یکی دارد در را میکوبد
[ترجمه ترگمان] گوش کن، یکی داره دم در میزنه
[ترجمه گوگل]گوش کن، کسی در حال دروغ گفتن است
7. Alpha Never one like you,let me think about beating the pain.
[ترجمه ترگمان]آلفا، هیچ وقت مثل تو نیست، به من اجازه بده که درد رو شکست بدم
[ترجمه گوگل]آلفا هرگز مثل شما نیست، اجازه دهید من در مورد ضرب و شتم درد فکر کنم
8. The rain was beating against/on the deck.
[ترجمه ترگمان]باران به روی عرشه می خورد
[ترجمه گوگل]باران بر علیه / در عرشه ضربه زد
9. He started beating me when I was about fifteen but I didn't do anything to provoke him.
[ترجمه ترگمان]وقتی ۱۵ سالم بود شروع به کتک زدن من کرد، اما من کاری نکردم که تحریکش کنم
[ترجمه گوگل]وقتی من حدود پانزده ساله بودم شروع به ضرب و شتم کردم، اما هیچ کاری برای تحریک او انجام ندادم
10. How can we shame the boy out of beating his little sister?
[ترجمه ترگمان]چطور می تونیم این بچه رو از کتک زدن خواهر کوچولوش شرمنده کنیم؟
[ترجمه گوگل]چگونه می توانیم پسر را از ضرب و شتم خواهر کوچکش خجالت بکشیم؟
11. The monsoon rains were beating down.
[ترجمه ترگمان]باران موسمی می وزید
[ترجمه گوگل]باران های مصنوعی از بین رفته اند
12. They saw him beating his dog with a stick.
[ترجمه ترگمان]او را دیدند که سگ خود را با عصا می زد
[ترجمه گوگل]آنها دیدند که او سگ خود را با یک چوب می برد
13. His heart stopped beating and he died soon afterwards.
[ترجمه ترگمان]قلبش از تپش باز ایستاد و به زودی مرد
[ترجمه گوگل]قلب او متوقف می شود ضرب و شتم و او به زودی پس از مرگ
14. They caught him and gave him a violent beating.
[ترجمه ترگمان]آن ها او را گرفتند و کتک مفصلی به او زدند
[ترجمه گوگل]آنها او را گرفتند و به او ضربه ای خشونت آمیز دادند