کلمه جو
صفحه اصلی

workbench


معنی : میز کار مکانیکی و نجاری و غیره
معانی دیگر : (مکانیکی یا نجاری یا تعمیرکاری) میزکار، میز کارگاه

انگلیسی به فارسی

میز کار مکانیکی و نجاری و غیره


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a sturdy table or bench at which carpentry or mechanical work is done.

• work table
a workbench is a heavy wooden table which is used for making or repairing things.

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] محیط کاری
[آب و خاک] سکوی کار

مترادف و متضاد

میز کار مکانیکی و نجاری و غیره (اسم)
workbench

جملات نمونه

1. The vice is bolted to the workbench.
[ترجمه ترگمان]فساد به طرف میز کار می رود
[ترجمه گوگل]این معاون به کارگاه متصل است

2. A sudden burst of gunfire from behind the workbench riddled the wall harmlessly behind her.
[ترجمه ترگمان]صدای شلیک ناگهانی شلیک از پشت میز از پشت میز، که بی آن که به او اسیبی برساند، پشت سرش را سوراخ کرد
[ترجمه گوگل]انفجار ناگهانی از آتش سوزی از پشت میز کار، دیوار را به طور ناخوشایند پشت سر گذاشت

3. Two others identical to it lay on the workbench.
[ترجمه ترگمان]دو تای دیگر عین آن روی میز کار نشسته بودند
[ترجمه گوگل]دو نفر دیگر آن را در یک میز کار قرار دادند

4. There was a workbench along the wall and parts all over the place.
[ترجمه ترگمان]یک میز کار روی دیوار و بخش های دیگر محل کار گذاشته شده بود
[ترجمه گوگل]در امتداد دیوار و قطعات در سراسر محل، یک میز کار وجود داشت

5. It is far better than any workbench or some dumb old tree.
[ترجمه ترگمان]خیلی بهتر از هر میز کاری یا یک درخت قدیمی احمقانه است
[ترجمه گوگل]این بسیار بهتر از هر کارگاه یا درخت قدیمی است

6. Workbench first appeared in an earlier incarnation as an application called Intercycle from now defunct company Interport Inc.
[ترجمه ترگمان]Workbench ابتدا در تجسم قبلی به عنوان کاربردی به نام Intercycle از شرکت defunct شرکت Interport ظاهر شد
[ترجمه گوگل]Workbench برای اولین بار به عنوان یک برنامه کاربردی به نام Intercycle از شرکت Interport Inc که اکنون از بین رفته است، ظاهر شد

7. The other sniper was crouched behind a rusted workbench close to the main doorway.
[ترجمه ترگمان]تیرانداز دیگر پشت یک میز تحریر زنگ زده نزدیک در اصلی چمباتمه زده بود
[ترجمه گوگل]تک تیرانداز دیگر در پشت یک میز کار زنگ زده نزدیک به دروازه اصلی قرار داشت

8. The company was originally styled Information Workbench and Sippl provided the seed capital.
[ترجمه ترگمان]این شرکت در اصل، Information Workbench و Sippl، سرمایه بذر را تامین می کرد
[ترجمه گوگل]این شرکت در ابتدا مدل اطلاعات Workbench و Sippl بودجه سرمایه اولیه را فراهم کرد

9. Then she dragged the body to the workbench and pushed it into the cupboard, head first.
[ترجمه ترگمان]سپس جسد را به روی میز کار کشید و اول آن را داخل گنجه انداخت
[ترجمه گوگل]سپس بدن خود را به میز کار کشید و آن را به کمد کشاند، ابتدا سرش را برید

10. The idol stood on a nearby workbench.
[ترجمه ترگمان]بت روی یک میز کار نزدیک ایستاده بود
[ترجمه گوگل]بت در یک میز کار مجاور ایستاده بود

11. You can also use a portable workbench as a vice to hold larger items.
[ترجمه ترگمان]همچنین می توانید از یک محیط کار قابل حمل به عنوان معاون برای نگهداری آیتم های بزرگ تر استفاده کنید
[ترجمه گوگل]شما همچنین می توانید یک کاردیف قابل حمل را به عنوان یک معیار برای نگه داشتن موارد بزرگتر استفاده کنید

12. William got up from his chair at the workbench and went over to open up with a puzzled frown.
[ترجمه ترگمان]ویلیام از روی صندلی اش بلند شد و به طرف میز کارش رفت و با اخمی حاکی از حیرت بیرون رفت
[ترجمه گوگل]ویلیام از صندلی خود در محل کارش بلند شد و با خشمگین شدن به سراغش رفت

13. It is a trend to use Electronic Workbench Board in electrotechnics and electronic technique teaching.
[ترجمه ترگمان]این گرایش به استفاده از تخته Electronic Workbench در electrotechnics و تکنیک الکترونیک است
[ترجمه گوگل]این روند استفاده از Electronic Workbench Board در آموزش الکترونیکی و تکنیک های الکترونیکی است

14. Wind River Systems's IDE - Wind River Workbench 0, an integrated development environment fully supports point - to - point devices.
[ترجمه ترگمان]IDE Workbench سیستم های بادی - بادی IDE Workbench ۰، یک محیط توسعه یکپارچه به طور کامل از تجهیزات نقطه به نقطه ای پشتیبانی می کند
[ترجمه گوگل]IDE Wind River Systems - Wind River Workbench 0، یک محیط توسعه یکپارچه به طور کامل از دستگاه های نقطه به نقطه پشتیبانی می کند


کلمات دیگر: