کلمه جو
صفحه اصلی

cobwebs

انگلیسی به فارسی

خرگوش، تار عنکبوت


انگلیسی به انگلیسی

• (slang) confusion, lack of order

جملات نمونه

1. blow (or clear) the cobwebs away
(در مورد انسان) سر حال آوردن،(در مورد موتور و غیره) روان کردن

2. behind the desk, one could see a few dust-covered cobwebs
پشت میز چند تار عنکبوت پوشیده از گرد و غبار به چشم می خورد.

پیشنهاد کاربران

تار کهنه و خاکی عنکبوت


کلمات دیگر: