آپوریا
aporia
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• expression of doubt (rhetoric); theoretical difficulty, contradiction (logic)
جملات نمونه
1. That is to say, aporia is directed to the boundary, without passage or step, displacement or substitution.
[ترجمه ترگمان]یعنی، aporia به مرز، بدون عبور و یا گام، جابجایی یا جانشینی هدایت می شود
[ترجمه گوگل]به این معنا است که aporia به مرز، بدون عبور یا گام، جابجایی یا جایگزینی هدایت می شود
[ترجمه گوگل]به این معنا است که aporia به مرز، بدون عبور یا گام، جابجایی یا جایگزینی هدایت می شود
2. Derrida's later thoughts had an ethical turn. The concept of "aporia" is the theme discussed both ethically and philosophically.
[ترجمه ترگمان]افکار بعدی دریدا یک تغییر اخلاقی داشت مفهوم \"aporia\"، موضوع بحث از نظر اخلاقی و هم فیلسوفانه است
[ترجمه گوگل]افکار بعدی دریدا تا به حال به نوبه خود اخلاقی بود مفهوم aporia موضوعی است که از نظر اخلاقی و فلسفی بحث شده است
[ترجمه گوگل]افکار بعدی دریدا تا به حال به نوبه خود اخلاقی بود مفهوم aporia موضوعی است که از نظر اخلاقی و فلسفی بحث شده است
3. Hence, the aporia of aesthetic myth writing derived from Gnosticism 's dualism, which was represented in western aesthetic history of Prometheus myth writings.
[ترجمه ترگمان]از این رو، ظهور افسانه زیبایی که از دوگانگی s مشتق شده است، که در تاریخ زیبایی شناسی غربی نوشته های افسانه پرومتئوس نشان داده شده است
[ترجمه گوگل]به این ترتیب، نوشته های اسطوره ای زیبایی شناختی از دوگانگی عرفان، که در تاریخ زیباییشناسی غرب نوشته های اسطوره پرومتئوس نشان داده شده بود، نوشته شده است
[ترجمه گوگل]به این ترتیب، نوشته های اسطوره ای زیبایی شناختی از دوگانگی عرفان، که در تاریخ زیباییشناسی غرب نوشته های اسطوره پرومتئوس نشان داده شده بود، نوشته شده است
4. And he claims an inevitable paradox in democracy, coming from a sort of epistemological aporia other than the Socrates'.
[ترجمه ترگمان]و او ادعا می کند که یک پارادوکس اجتناب ناپذیر در دموکراسی، از یک نوع معرفت شناسی به غیر از سقراط می آید
[ترجمه گوگل]و او ادعا می کند پارادوکس اجتناب ناپذیر در دموکراسی، و از یک نوع aporia معرفت شناختی غیر از سقراط است
[ترجمه گوگل]و او ادعا می کند پارادوکس اجتناب ناپذیر در دموکراسی، و از یک نوع aporia معرفت شناختی غیر از سقراط است
5. I should mention before going any further, any further on, that I say aporia without knowing what it means.
[ترجمه ترگمان]پیش از این که ادامه بدهم، پیش از این هم باید بگویم که بی آن که بدانم معنی آن چیست می گویم
[ترجمه گوگل]من باید قبل از رفتن به هر بیشتر، هر گونه بیشتر، ذکر است که من aporia بدون دانستن آنچه که به معنی آن را می گویند
[ترجمه گوگل]من باید قبل از رفتن به هر بیشتر، هر گونه بیشتر، ذکر است که من aporia بدون دانستن آنچه که به معنی آن را می گویند
6. The concept is one of death, which, in the aporia of time, addresses how death composes the boundary of being or aporia.
[ترجمه ترگمان]این مفهوم، یکی از مرگ است، که در آن زمان، در مورد این که چگونه مرگ، مرز هستی یا aporia را می سازد، صحبت می کند
[ترجمه گوگل]این مفهوم یکی از مرگ است، که در زمان غیبت، به چگونگی مرگ مرزهای موجود بودن یا آپوریا می پردازد
[ترجمه گوگل]این مفهوم یکی از مرگ است، که در زمان غیبت، به چگونگی مرگ مرزهای موجود بودن یا آپوریا می پردازد
پیشنهاد کاربران
سرگشتگی
به معنای : معما
استدلالی که زنون ، در باره عدم امکان حرکت می کرد.
استدلالی که زنون ، در باره عدم امکان حرکت می کرد.
کلمات دیگر: