کلمه جو
صفحه اصلی

boundlessly

انگلیسی به انگلیسی

• unrestrictedly, without a boundary, without end

جملات نمونه

1. And he comprehended fully how great is the benevolence of the boundlessly compassionate Kuan Yin.
[ترجمه ترگمان]و او به خوبی درک می کرد که خیرخواهی the، compassionate یین، چقدر بزرگ است
[ترجمه گوگل]و او کاملا متوجه شد که خیرخواهی کوان یین بی رحمانه دلسوز است

2. To engage in a struggle is to exert oneself to the fullest extent. As long as our hearts continue to burn with this spirit, the SGI will develop boundlessly.
[ترجمه ترگمان]درگیر شدن در یک مبارزه، تلاش کردن است تا خود را به حد اعلای ممکن وارد کند تا زمانی که دل های ما به سوزش این روح ادامه خواهد داد، SGI Altix را توسعه خواهد داد
[ترجمه گوگل]درگیر شدن در یک مبارزه، اعمال نفوذ به حداکثر خود است تا زمانی که قلب ما همچنان با این روح سوزاند، SGI بدون محدودیت رشد خواهد کرد

3. But while learning from books is static, travel is dynamic and boundlessly fruitful.
[ترجمه ترگمان]اما در حالی که یادگیری از کتاب ها ثابت است، سفر پویا و boundlessly است
[ترجمه گوگل]اما در حالیکه یادگیری از کتابها استاتیک است، سفر پویا و بدون محدودیت باروری است

4. In addition, has also joined the bird nest resounds " Boundlessly " sees somebody off Liu Xiang the video frequency in the Liu Xiang biography.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر آن، \"boundlessly\" نیز به لانه پرنده \"resounds\" نیز پیوسته است
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، همچنین به لانه پرنده پیوسته است 'بی سر و صدا' کسی می بیند از لیو Xiang فرکانس ویدئو در زندگی نامه لیو Xiang

5. The real economy competition is more and more small, virtual economy expands boundlessly .
[ترجمه ترگمان]رقابت اقتصادی واقعی بیشتر و بیشتر است، اقتصاد مجازی boundlessly را گسترش می دهد
[ترجمه گوگل]رقابت واقعی اقتصادی بیشتر و کوچکتر است، اقتصاد مجازی بی حد و حصر گسترش می یابد

6. I think that I do not have an answer, can only criticize us as before in running after an answer, tend towards or the answer bordering on an answer boundlessly.
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم پاسخ این سوال را ندارم، تنها می تواند از ما انتقاد کند چرا که بعد از جواب دادن، تمایل دارند یا پاسخ هم مرز با یک پاسخ مثبت است
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم که من پاسخی ندارم، می تواند به ما فقط قبل از پاسخ دادن به ما انتقاد کند، به سمت مرز یا پاسخ به مرز یک پاسخ بی حد و حصر می رود

7. "Chonan Kang" and "Tsuyoshi Kusanagi". Surely, i am both. But it seems to me that my world has expanded boundlessly from this Hangul name.
[ترجمه ترگمان]\"کانگ Kang\" و \"Tsuyoshi Kusanagi\" مطمئنا، من هر دو اما به نظر من دنیای من boundlessly از این نام هانگول را گسترش داده است
[ترجمه گوگل]'Chonan Kang' و 'Tsuyoshi Kusanagi' مطمئنا من هر دو هستم اما به نظر من دنیای من بدون محدودیت از این نام هانگول گسترش یافته است

8. When we steadfastly dedicate ourselves to the path of mentor and disciple, we can boundlessly manifest the wisdom and power that is inherent in our life.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که ما به مسیر راهنما و شاگرد خود اختصاص می دهیم، می توانیم حکمت و قدرتی که در زندگی ما وجود دارد را آشکار کنیم
[ترجمه گوگل]هنگامی که ما به طور مستمر خود را به مسیر مربی و شاگرد اختصاص می دهیم، می توانیم بدون هیچ مانعی، حکمت و قدرت را که در زندگی ما ذاتی است، آشکار کنیم

9. And Shanghai, an open and cosmopolitan city that is boundlessly ambitious and fiercely competitive, has always been China's K-9 education leader.
[ترجمه ترگمان]و شانگهای، شهری باز و بین المللی که هنوز هم جاه طلب است و به شدت رقابتی است، همیشه رهبر آموزش K - ۹ چین بوده است
[ترجمه گوگل]و شانگهای، شهر باز و جهانی که بی حد و حصر و رقابتی شدید است، همیشه رهبر آموزشی K-9 چین است

10. Artists develop the traditional and imprisoned culture vision, innovate positively, explore boundlessly, so that contemporary ink and wash painting exudes a broader periodic charm.
[ترجمه ترگمان]هنرمندان بینش فرهنگی سنتی و سنتی را توسعه می دهند، به طور مثبت نوآوری می کنند، boundlessly را کشف می کنند، به طوری که جوهر معاصر و نقاشی wash جذابیت دوره ای گسترده تری را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]هنرمندان فرهنگ دیدگاه سنتی و زندانی را توسعه می دهند، مثبت نوآوری، بی حد و حصر، به طوری که نقاشی جوهر و شستشوی معاصر افسون های دوره ای وسیع تر

11. In truth, the dim orange light could not reach very far. However, the little girl's calmness and courage, and her optimism, made me feel as though the way in front of me was boundlessly illuminated.
[ترجمه ترگمان]در حقیقت نور نارنجی کم رنگ نمی توانست زیاد از آن دور شود با این حال، آرامش و شجاعت دختر کوچک و خوش بینی او، باعث شد احساس کنم که در مقابل من به روشنی می درخشید
[ترجمه گوگل]در حقیقت، نور کم نور نارنجی نمی توانست خیلی دور شود با این حال، آرامش و شجاعت دختر کوچک و خوشبینی او باعث شد که احساس کنم که راه پیش روی من بی حد و مرز روشن است

12. He has destroyed the system of traditional aesthetics and expanded the space which art shows boundlessly by his astonishing destructive power.
[ترجمه ترگمان]او سیستم زیبایی شناسی سنتی را نابود کرد و فضایی را که هنر به وسیله قدرت destructive حیرت انگیز خود نشان می دهد گسترش داد
[ترجمه گوگل]او سیستم زیبایی شناسی سنتی را نابود کرده و فضا را گسترش داده است که هنرمندانه با قدرت مخرب شگفت آور آن را نشان می دهد

13. The life characteristics of form makes literature works filled with full-bodied life sense. Accordingly the works are full of boundlessly artistic charm.
[ترجمه ترگمان]ویژگی زندگی فرم، آثار ادبی را با حس زندگی سالم پر می کند بر این اساس کار پر از افسون هنری boundlessly است
[ترجمه گوگل]ویژگی های زندگی شکل، ادبیات را پر می کند که از لحاظ زندگی پر از انرژی است بر این اساس آثار پر از جذابیت هنری بی حد و حصر است


کلمات دیگر: