پر از ضرب المثل و کلمات قصار، وابسته به شرح مختصر، وابسته به موجز نویسی یا پند نویسی
aphoristic
پر از ضرب المثل و کلمات قصار، وابسته به شرح مختصر، وابسته به موجز نویسی یا پند نویسی
انگلیسی به فارسی
وابسته به موجزنویسی یا پندنویسی
افسانه ای، وابسته به موجزنویسی یا پندنویسی
انگلیسی به انگلیسی
• of aphorisms, of maxims
جملات نمونه
1. the aphoristic style of panchatantra
سبک پر ضرب المثل کلیله و دمنه
2. Balanced sentence, aphoristic writing and active vocabulary are important component parts of the semantic structure.
[ترجمه ترگمان]جمله متعادل، نگارش aphoristic و واژگان فعال اجزای اجزای مهم ساختار معنایی هستند
[ترجمه گوگل]حکم متعادل، نوشتار افشاگرانه و واژگان فعال بخش مهمی از ساختار معنایی است
[ترجمه گوگل]حکم متعادل، نوشتار افشاگرانه و واژگان فعال بخش مهمی از ساختار معنایی است
3. Some parts are aphoristic and general, others will examine specific case studies in Unix development.
[ترجمه ترگمان]برخی قسمت ها aphoristic و بطورکلی، برخی مطالعات موردی خاص در توسعه یونیکس را مورد بررسی قرار خواهند داد
[ترجمه گوگل]بعضی از بخش ها به صورت کلی و عمیق هستند، بعضی دیگر نمونه های خاصی را در توسعه یونیکس مورد بررسی قرار می دهند
[ترجمه گوگل]بعضی از بخش ها به صورت کلی و عمیق هستند، بعضی دیگر نمونه های خاصی را در توسعه یونیکس مورد بررسی قرار می دهند
4. The unconscious—mine, anyway—is rarely so aphoristic.
[ترجمه ترگمان]به هر حال، ضمیر ناخود آگاه، به ندرت به این شکل است
[ترجمه گوگل]معدن ناخودآگاه، به هر حال، به ندرت چنین فریبنده است
[ترجمه گوگل]معدن ناخودآگاه، به هر حال، به ندرت چنین فریبنده است
5. At this low ebb, his hero Cantona begins to magically appear to offer him gnomic advice, like an aphoristic life coach.
[ترجمه ترگمان]در این جزر و مد افتاده، قهرمان his به طور معجزه آسایی به او توصیه می کند که به او اندرز بدهد، مثل یک مربی زندگی aphoristic
[ترجمه گوگل]در این کم آبی، قهرمان او کانتونا به نظر جادویی به نظر می رسد که به او توصیه می کند، مثل یک مربی زندگی عجیب و غریب
[ترجمه گوگل]در این کم آبی، قهرمان او کانتونا به نظر جادویی به نظر می رسد که به او توصیه می کند، مثل یک مربی زندگی عجیب و غریب
6. So short are some of these marriages. that it has become somewhat aphoristic that they don't last very long.
[ترجمه ترگمان]خیلی کوتاه، بعضی از این ازدواج ها هستند که تا حدی aphoristic شده است که زیاد طول نمی کشد
[ترجمه گوگل]بنابراین کوتاهی برخی از این ازدواج ها است که آن را تا حدودی فریبنده است که آنها بسیار طولانی نیست
[ترجمه گوگل]بنابراین کوتاهی برخی از این ازدواج ها است که آن را تا حدودی فریبنده است که آنها بسیار طولانی نیست
7. Last time, I ended with a formula which, I later realized, was well received, which I can attribute only to the fact that it contains promises, since, in its aphoristic form, it was not yet developed.
[ترجمه ترگمان]گذشته از این، من با فرمولی که بعدها فهمیدم، به خوبی مورد استقبال قرار گرفت، که من فقط می توانم به این حقیقت که آن حاوی وعده ها است، توجه داشته باشم، زیرا به شکل aphoristic آن هنوز توسعه نیافته است
[ترجمه گوگل]آخرین بار، من با یک فرمول که من بعدا متوجه شدم، به خوبی پذیرفته شدم، که من می توانم فقط به این واقعیت که آن را شامل وعده داده می شود، از آنجایی که، در شکل افراطی آن هنوز توسعه یافته نیست، پایان یافت
[ترجمه گوگل]آخرین بار، من با یک فرمول که من بعدا متوجه شدم، به خوبی پذیرفته شدم، که من می توانم فقط به این واقعیت که آن را شامل وعده داده می شود، از آنجایی که، در شکل افراطی آن هنوز توسعه یافته نیست، پایان یافت
8. The importance of his Meditations lies in their practical and aphoristic Stoic message.
[ترجمه ترگمان]اهمیت Meditations در پیام practical و aphoristic آن ها نهفته است
[ترجمه گوگل]اهمیت تفکر او در پیام استواری عملی و افسانه ای آنهاست
[ترجمه گوگل]اهمیت تفکر او در پیام استواری عملی و افسانه ای آنهاست
the aphoristic style of Panchatantra
سبک پر ضربالمثل کلیله و دمنه
کلمات دیگر: