کلمه جو
صفحه اصلی

bowlful

انگلیسی به فارسی

کاسه ای


انگلیسی به انگلیسی

• serving, full bowl, amount that a bowl can hold

جملات نمونه

1. They ate a large bowlful of cereal.
[ترجمه ترگمان] اونا یه نون ذرت بزرگ خوردند
[ترجمه گوگل]آنها یک کاسه بزرگ غلات را خوردند

2. I had a mixed salad — a huge bowlful for £ 20.
[ترجمه ترگمان]یک سالاد ترکیبی به قیمت ۲۰ پوند داشتم
[ترجمه گوگل]من سالاد مخلوط کردم - یک کاسه بزرگ برای 20 پوند

3. I really can't finish such a bowlful of noodles.
[ترجمه ترگمان]من واقعا نمی توانم چنین رشته noodles را تمام کنم
[ترجمه گوگل]من واقعا نمی توانم چنین کاسه ای از رشته فرنی را به پایان برسانم

4. That shook when he laughed, like a bowlful of jelly!
[ترجمه ترگمان]وقتی می خندید مثل یک تکه ژله می لرزید!
[ترجمه گوگل]وقتی که او خندید، مانند یک کاسه ژله!

5. The manservant came in, cleared the empty plates and brought a great bowlful of pears and hothouse peaches.
[ترجمه ترگمان]پیشخدمت وارد شد، بشقاب ها را صاف کرد و هلو و هلو برایش آورد
[ترجمه گوگل]خدمتکار وارد شد، صفحات خالی را پاک کرد و یک گلدان بزرگ و هلو گلدان را به ارمغان آورد

6. Gideon rose early the next day; he squeezed the fleece and wrung out the dew--a bowlful of water.
[ترجمه ترگمان]روز بعد، گیدیون صبح زود از خواب بلند شد، آن پشم را فشرد و the را بیرون آورد
[ترجمه گوگل]گیدون روز بعد زودتر صعود کرد او پشم گوسفند را فشرده و غول پیکر را برداشت - یک کاسه آب

7. They include the hammerhead shark, whose fins are highly prized in China for soup, with a bowlful selling for as much as $100.
[ترجمه ترگمان]آن ها شامل کوسه hammerhead هستند که باله آن در چین برای سوپ بسیار باارزش است و قیمت آن نیز ۱۰۰ دلار است
[ترجمه گوگل]آنها شامل کوسه های کوسه ای می شوند که باله های آن در چین برای سوپ بسیار ارزشمند است و فروش آن به قیمت 100 دلار است

8. The bell was ringing. He came into the classroom with his books, the attendance book and a box of chalk. Going to the platform, he saw the bowlful of gruel on his desk.
[ترجمه ترگمان]زنگ به صدا درآمد با کتاب هایش، کتاب و یک جعبه گچ به کلاس آمد پس از رفتن به سکو، چشمش به bowlful شیر جو افتاد که روی میزش نشسته بود
[ترجمه گوگل]زنگ زنگ زد او با کتابهایش، کتاب حضور و غیاب و جعبه گلی وارد کلاس شد رفتن به پلت فرم، او کاسه ای از خمیر را روی میز خود دید

9. And that is what happened. Gideon rose early the next day; he squeezed the fleece and wrung out the dew--a bowlful of water.
[ترجمه ترگمان]و این چیزیه که اتفاق افتاد روز بعد، گیدیون صبح زود از خواب بلند شد، آن پشم را فشرد و the را بیرون آورد
[ترجمه گوگل]و این چیزی است که اتفاق افتاده است گیدون روز بعد زودتر صعود کرد او پشم گوسفند را فشرده و غول پیکر را برداشت - یک کاسه آب

10. They gave him more porridge, and Morel, laughing, attacked a third bowlful .
[ترجمه ترگمان]به وی فرنی بیشتری دادند و مو رل خندان به سومی حمله کرد
[ترجمه گوگل]آنها فرنی بیشتری را به او دادند و مورل، خندید، به یک کاسه سوم حمله کرد

11. You may miss sugary-sweet items at first, but don't be surprised if you find you're starting to salivate at the sight of a bowlful of glistening grapes or a slice of ripe honeydew melon.
[ترجمه ترگمان]اول ممکنه چیزای شیرین رو از دست بدی، اما تعجب نکن اگه پیدا کنی که از دیدن یک خوشه انگور درخشان یا یک تکه of ripe خیس میشی
[ترجمه گوگل]در ابتدا ممکن است نوشیدنی های شیرینی شیر را از دست ندهید، اما در صورتی که متوجه شوید که انگور زرق و برق خورده یا یک قطعه شیر خربزه شیرین رسیده است، شگفت زده نخواهید شد

12. One morning in 189 a Nebraska hotel was serving breakfast when lawyer Henry Perky noticed a man eating a bowlful of boiled wheat and milk.
[ترجمه ترگمان]یک روز صبح در سال ۱۸۹ یک هتل نبراسکا در حال صرف صبحانه بود که وکیل هنری perky متوجه مردی شد که a از گندم و شیر آب پز را می خورد
[ترجمه گوگل]یک صبح در 189 یک هتل نبراسکا در خدمت صبحانه بود که وکیل هنری پرکی متوجه شد که یک مرد یک کاسه ای از گندم و شیر آب جوش می خورد

13. You have fed them with the bread of tears; you have made them drink tears by the bowlful .
[ترجمه ترگمان]تو آن ها را با نان اشک های خود سیر کرده ای، آن ها را مجبور کرده ای که با the اشک بریزی
[ترجمه گوگل]شما آنها را با نان اشک آور تغذیه می کنید؛ شما آنها را با کاسه ای اشک می ریزید


کلمات دیگر: