1. overt hostility
خصومت آشکار
2. their hostility culminated in war
خصومت آنان به جنگ انجامید.
3. their hostility gave way to peace
خصومت آنها تبدیل به آشتی شد.
4. their hostility was intense
دشمنی آن دو شدید بود.
5. there was hostility in his stare
نگاه خیره ی او خصومت آمیز بود.
6. conflicts that specify hostility
تعارض هایی که حاکی از خصومت است
7. he concealed his hostility in order to be able to strike better
او دشمنی خود را مخفی می کرد تا بتواند بهتر ضربه بزند.
8. the two tribe's hostility escalated into war
کار دشمنی آن دو قبیله به جنگ کشید.
9. after the outbreak of hostility between those two countries
پس از بروز خصومت میان آن دو کشور
10. an action that imports hostility
عملی که دال بر خصومت است.
11. his writings ooze with hostility
از نوشته های او دشمنی می بارد.
12. the tourists encountered some hostility
جهانگردان با اعمال خصم آمیزی مواجه شدند.
13. i disliked the atmosphere of hostility that prevailed there
از محیط خصم آمیزی که در آنجا وجود داشت بدم آمد.
14. she was trying to fan our hostility further
او می کوشید که دشمنی ما را بیشتر دامن بزند.
15. their discontent took the form of hostility
نارضایتی آنها شکل دشمنی و عناد به خود گرفت.
16. his comments sparked off a lot of hostility
اظهارات او خصومت فراوانی را برانگیخت.
17. underneath that veneer of friendship there was intense hostility
در زیر آن ظاهر دوستانه دشمنی شدیدی وجود داشت.
18. the upshot of this disagreement was the growth of hostility
زیاد شدن خصومت پیامد این عدم توافق بود.
19. There is a lot of public hostility to the tax.
[ترجمه ترگمان]دشمنی عمومی زیادی با مالیات وجود دارد
[ترجمه گوگل]بسیاری از خصومت عمومی با مالیات وجود دارد
20. Her attitude towards me oscillated between friendship and hostility.
[ترجمه ترگمان]طرز رفتار او نسبت به من در میان دوستی و خصومت لرزید
[ترجمه گوگل]نگرش او نسبت به من در میان دوستی و خصومت است
21. There's still an atmosphere of great hostility and tension in the city.
[ترجمه ترگمان]هنوز فضای خصومت و تنش زیادی در شهر وجود دارد
[ترجمه گوگل]هنوز فضای خصومت و تنش بزرگ در شهر وجود دارد
22. The early years of fear and the hostility left a deep scar on the young boy.
[ترجمه ترگمان]نخستین سال های ترس و خصومت، جای زخم عمیقی بر پسر جوان باقی ماند
[ترجمه گوگل]سال های ابتدایی ترس و خصومت، پسر جوان را به شدت زخمی کرد
23. Outsiders are regarded with outright hostility.
[ترجمه ترگمان]اینگونه افراد خارجی با دشمنی آشکار در نظر گرفته می شوند
[ترجمه گوگل]افراد بیگانه با دشمنی آشکار در نظر گرفته می شوند
24. Humour was his only weapon against their hostility.
[ترجمه ترگمان]Humour تنها سلاح او در برابر خصومت آن ها بود
[ترجمه گوگل]طنز تنها سلاح او در برابر خصومت آنهاست