1. He wowed his colleagues after hours with tall tales.
[ترجمه ترگمان]او بعد از ساعت ها با داستان های بلند از همکارانش شگفت زده شد
[ترجمه گوگل]او پس از ساعت ها با داستان های بلند قدبلند را می فهمید
2. A tall tale is a story about a person who is larger than life.
[ترجمه ترگمان]داستان بلند داستانی درباره فردی است که بزرگ تر از زندگی است
[ترجمه گوگل]یک داستان بلند داستان درباره یک شخص بزرگتر از زندگی است
3. Each group of workers had its own tall tale hero.
[ترجمه ترگمان]هر گروه از کارگران قهرمان داستان بلند خود را داشتند
[ترجمه گوگل]هر گروه کارگر قهرمان داستان بلند خود را داشت
4. For those of you who love a tall tale, the list of genetic variations that determine human height has just experienced a growth spurt.
[ترجمه ترگمان]برای کسانی از شما که یک داستان بلند را دوست دارید، لیستی از تغییرات ژنتیکی که قد انسان را مشخص می کند جهش رشد را تجربه کرده است
[ترجمه گوگل]برای کسانی از شما که عاشق داستان بلند هستند، لیستی از تغییرات ژنتیکی که ارتفاع انسان را تعیین می کند، فقط یک رشد اقتصادی را تجربه کرده است
5. Today we tell a traditional American story called a "tall tale. "
[ترجمه ترگمان]امروز ما یک داستان سنتی آمریکایی به نام \"داستان بلند\" می گوییم
[ترجمه گوگل]امروز ما یک داستان سنتی آمریکایی به نام 'داستان بلند' می خوانیم '
6. The tall tale has here, one may think ( as in the Nevada atom bomb ), reached its ultimate.
[ترجمه ترگمان]داستان بلندی که اینجا دارد، ممکن است فکر کند (همانند بمب اتم نوادا)به هدف نهایی خود دست یافته است
[ترجمه گوگل]داستان بلند در اینجا، ممکن است فکر کنید (همانطور که در بمب هسته ای نوادا)، نهایی شد
7. Joke and tall tale tellers play with language.
[ترجمه ترگمان]Joke حرفه ای و tellers با زبان بازی می کنند
[ترجمه گوگل]شوخی و سخنرانان بلند داستان با زبان بازی می کنند
8. The essence of the tall tale was that it was told.
[ترجمه ترگمان]ماهیت داستان بلند این بود که به او گفته شد
[ترجمه گوگل]ماهیت داستان بلند این بود که گفته شد
9. McGowan argues that much joking and tall tale development involve the tellers playing with these four maxims of Grice's cooperative principle.
[ترجمه ترگمان]McGowan استدلال می کند که joking و توسعه داستان بلند، the را درگیر می کند که با این چهار اصل از اصول تعاونی Grice بازی می کنند
[ترجمه گوگل]McGowan استدلال می کند که بسیار شوخی و توسعه داستان بلند شامل گفتگو بازی با این چهار قاعده اصل همکاری Grice است
10. So one day he told his wife a tall tale about their daughter's car breaking down out there and how they needed to meet her at the car dealer.
[ترجمه ترگمان]بنابراین یک روز او برای همسرش داستانی بلند درباره متلاشی شدن اتومبیل خود تعریف کرد و گفت که چطور باید او را در اتومبیل خودرو ملاقات کنند
[ترجمه گوگل]بنابراین یک روز او به همسرش گفت داستان بلند پیرامون ماشین دخترش را که در آنجا خراب شده بود و چگونگی نیاز به دیدار او با فروشنده خودرو را داشت
11. No Baron Munchausen would have dared to imprison his saga within the limits of a tall tale.
[ترجمه ترگمان]هیچ بارن Munchausen جرات نمی کرد saga را در محدوده یک داستان بلند زندانی کند
[ترجمه گوگل]هیچ بارون مانچواسن جرأت نمیکرد که حماسه خود را در محدوده یک داستان بلند بالا ببرد
12. And yet all his life, his integrity warred with a flair for the theatrical, a fondness for tall tales.
[ترجمه ترگمان]با این همه، تمام زندگی اش، صداقت او با استعداد هنرپیشگی در جنگ در تضاد بود، علاقه به داستان های دراز
[ترجمه گوگل]و در عین حال تمام زندگی او، یکپارچگی او با شعار برای تئاتر، علاقه به داستان های بلند بود
13. Colloquially, a "fairy tale" or "fairy story" can also mean any far-fetched story or tall tale.
[ترجمه ترگمان]داستان \"قصه پریان\" یا \"داستان پریان\" نیز می تواند به معنای داستان بلند و یا داستان بلند باشد
[ترجمه گوگل]به طور خلاصه، 'داستان پری' یا 'داستان پری' می تواند به معنای هر داستان یا داستان بلند باشد