پذیرش
readmission
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: combined form of admission.
• renewed admission, instance of allowing to reenter
جملات نمونه
1. Unplanned or emergency readmissions may be a more useful outcome indicator.
[ترجمه مهدی] فراخوانی ناگهانی یا اورژانسی ممکن است یک شاخص مفیدتر برای نتیجه باشند
[ترجمه ترگمان]Unplanned یا readmissions های اورژانسی ممکن است یک شاخص نتیجه مفید باشند[ترجمه گوگل]بازخوانی غیرقانونی یا اورژانس ممکن است یک شاخص مفیدتر باشد
2. We also adopted the readmission rate and post - operation infection rate as quality indicators for comparison.
[ترجمه ترگمان]ما همچنین نرخ readmission و نرخ آلودگی پس از عملیات را به عنوان شاخص های کیفیت برای مقایسه اتخاذ کردیم
[ترجمه گوگل]ما همچنین نرخ پذیرش مجدد و میزان آلودگی پس از عمل را به عنوان شاخص های کیفیت برای مقایسه پذیرفته ایم
[ترجمه گوگل]ما همچنین نرخ پذیرش مجدد و میزان آلودگی پس از عمل را به عنوان شاخص های کیفیت برای مقایسه پذیرفته ایم
3. After a year, the hospital readmission rate for these patients dropped by more than eighty per cent, and costs plunged.
[ترجمه ترگمان]پس از گذشت یک سال، نرخ بیمارستان برای این بیماران با بیش از هشتاد درصد کاهش یافت و هزینه ها کاهش یافت
[ترجمه گوگل]پس از یک سال، نرخ پذیرش بیمارستان برای این بیماران بیش از هشتاد درصد کاهش یافت و هزینه ها کاهش یافت
[ترجمه گوگل]پس از یک سال، نرخ پذیرش بیمارستان برای این بیماران بیش از هشتاد درصد کاهش یافت و هزینه ها کاهش یافت
4. I believe Diana's up for readmission to the society at tomorrow's committee meeting.
[ترجمه ترگمان]من معتقدم که دیانا در جلسه کمیته فردا برای readmission به جامعه رفته است
[ترجمه گوگل]من دیانا را برای پذیرش جامعه در جلسه کمیته فردا معتقدم
[ترجمه گوگل]من دیانا را برای پذیرش جامعه در جلسه کمیته فردا معتقدم
5. The primary outcome was hospital readmission and mortality and readmission diagnosis.
[ترجمه ترگمان]نتیجه اولیه readmission بیمارستان و مرگ و میر و تشخیص readmission بود
[ترجمه گوگل]نتیجه اولیه بستری مجدد بیمارستان و تشخیص مرگ و میر و مجدد بود
[ترجمه گوگل]نتیجه اولیه بستری مجدد بیمارستان و تشخیص مرگ و میر و مجدد بود
6. Distaste about the alleged architect of Lockerbie's readmission into the world leaders' club lingered in many circles, not least among the US victims' families and their supporters.
[ترجمه ترگمان]Distaste در مورد معمار منتسب به لاکربی در باشگاه رهبران جهان در بسیاری از محافل و نه در بین خانواده های قربانیان ایالات متحده و حامیان آن ها درنگ کرد
[ترجمه گوگل]نزاع در مورد معمار اعلام شده از پذیرش لیکربی در باشگاه رهبران جهان در بسیاری از محافل، به ویژه در میان خانواده های قربانیان ایالات متحده و حامیان آنها، ادامه داشت
[ترجمه گوگل]نزاع در مورد معمار اعلام شده از پذیرش لیکربی در باشگاه رهبران جهان در بسیاری از محافل، به ویژه در میان خانواده های قربانیان ایالات متحده و حامیان آنها، ادامه داشت
7. A green card is valid for readmission to the United States after a trip abroad if you do not leave for longer than 1 year.
[ترجمه ترگمان]یک کارت سبز برای readmission به ایالات متحده بعد از سفر خارج از کشور برای مدت بیش از ۱ سال معتبر است
[ترجمه گوگل]اگر برای مدت طولانی تر از یک سال، یک کارت سبز برای پذیرش پس از سفر به خارج از کشور به ایالات متحده معتبر باشد، معتبر است
[ترجمه گوگل]اگر برای مدت طولانی تر از یک سال، یک کارت سبز برای پذیرش پس از سفر به خارج از کشور به ایالات متحده معتبر باشد، معتبر است
8. The European Parliament backed the readmission accord Tuesday with a vote of 382 to 250.
[ترجمه ترگمان]پارلمان اروپا روز سه شنبه با رای ۳۸۲ تا ۲۵۰ موافقت کرد
[ترجمه گوگل]پارلمان اروپا روز سه شنبه موافقت نامه مجدد را با رای 382 تا 250 موافقت کرد
[ترجمه گوگل]پارلمان اروپا روز سه شنبه موافقت نامه مجدد را با رای 382 تا 250 موافقت کرد
9. The surgery was performed on his readmission to the clinic.
[ترجمه ترگمان]جراحی بر روی readmission به کلینیک انجام شد
[ترجمه گوگل]جراحی بر اساس شرایط پذیرش وی به درمانگاه انجام شد
[ترجمه گوگل]جراحی بر اساس شرایط پذیرش وی به درمانگاه انجام شد
10. Frequent readmission was also found to be associated with LM.
[ترجمه ترگمان]همچنین مشخص شد که readmission مکرر با LM مرتبط است
[ترجمه گوگل]پذیرش مکرر نیز با LM همراه بود
[ترجمه گوگل]پذیرش مکرر نیز با LM همراه بود
11. He felt that more rigorous standards of readmission should apply.
[ترجمه ترگمان]او احساس می کرد که استانداردهای جدی تر readmission باید اعمال شوند
[ترجمه گوگل]او احساس کرد که استانداردهای سختگیرانهتری برای پذیرش مجدد باید اعمال شود
[ترجمه گوگل]او احساس کرد که استانداردهای سختگیرانهتری برای پذیرش مجدد باید اعمال شود
12. Under the accord, any EU readmission request not answered by Pakistan within 60 days will be considered accepted.
[ترجمه ترگمان]به موجب این پیمان، هر گونه درخواست اتحادیه اروپا برای پاسخ به پاکستان در عرض ۶۰ روز مورد پذیرش قرار خواهد گرفت
[ترجمه گوگل]بر اساس توافقنامه، درخواست هرگونه درخواست مجدد اتحادیه اروپا توسط پاکستان ظرف 60 روز پاسخ نخواهد پذیرفت
[ترجمه گوگل]بر اساس توافقنامه، درخواست هرگونه درخواست مجدد اتحادیه اروپا توسط پاکستان ظرف 60 روز پاسخ نخواهد پذیرفت
13. There was no difference in readmission rates at any follow-up time and results for hospital length of stay were conflicting.
[ترجمه ترگمان]هیچ تفاوتی در نرخ readmission در زمان پی گیری وجود نداشت و نتایج برای مدت اقامت بیمارستان متناقض بود
[ترجمه گوگل]در هر زمان پیگیری هیچ تغییری در میزان پذیرش مجدد وجود نداشت و نتایج به دست آمده برای طول عمر بیمارستان بستگی داشتند
[ترجمه گوگل]در هر زمان پیگیری هیچ تغییری در میزان پذیرش مجدد وجود نداشت و نتایج به دست آمده برای طول عمر بیمارستان بستگی داشتند
14. Malnutrition among older people can lead to increased hospital stay, increased readmission rates and increased transfer and admission to care homes, all of which costs the government money.
[ترجمه ترگمان]سو تغذیه در میان افراد مسن می تواند منجر به افزایش اقامت بیمارستان، افزایش نرخ readmission و افزایش انتقال و پذیرش خانه های مراقبت شود که همه آن ها پول دولت را هزینه می کنند
[ترجمه گوگل]سوء تغذیه در میان افراد سالمند می تواند منجر به افزایش ملاقات بیمارستانی، افزایش میزان پذیرش و افزایش انتقال و پذیرش در خانه های مراقبت شود که این امر هزینه های دولت را تامین می کند
[ترجمه گوگل]سوء تغذیه در میان افراد سالمند می تواند منجر به افزایش ملاقات بیمارستانی، افزایش میزان پذیرش و افزایش انتقال و پذیرش در خانه های مراقبت شود که این امر هزینه های دولت را تامین می کند
پیشنهاد کاربران
بازپذیرش
کلمات دیگر: