کلمه جو
صفحه اصلی

instrumental music

انگلیسی به انگلیسی

• music without vocal accompaniment, music composed for musical instruments only

جملات نمونه

1. Thomson was also prolific in instrumental music on both chamber and solo scale.
[ترجمه ترگمان]تامسون در موسیقی سازی در هر دو اتاق و هم در مقیاس انفرادی فعال بود
[ترجمه گوگل]تامسون در هر دو بخش محوطه و انفرادی در موسیقی سازنده کار می کرد

2. But vocal music gave way to instrumental music, especially with the development of bow instruments.
[ترجمه ترگمان]اما موسیقی صوتی به موسیقی سازی راه یافت، به ویژه با توسعه ابزار تعظیم
[ترجمه گوگل]اما موسیقی آوازی به موسیقی سازنده دست زد، به خصوص با توسعه ابزارهای کمان

3. This takes the form of organ or instrumental music, or of a recording.
[ترجمه ترگمان]این به فرم ارگ یا موسیقی سازی یا ضبط موسیقی نیاز دارد
[ترجمه گوگل]این شکل از موسیقی ارگ و یا سازنده یا ضبط است

4. Thereafter, he played only instrumental music.
[ترجمه ترگمان]از آن به بعد، او تنها موسیقی سازی می نواخت
[ترجمه گوگل]پس از آن، او تنها موسیقی سازنده را بازی کرد

5. Overture of Spring Festival is a very famous instrumental music.
[ترجمه ترگمان]جشنواره بهار یک موسیقی سازی بسیار معروف است
[ترجمه گوگل]Overture جشنواره بهار یک موسیقی بسیار معروف است

6. The development instrumental music was most important in this period.
[ترجمه ترگمان]موسیقی سازی توسعه در این دوره از همه مهم تر بود
[ترجمه گوگل]در این دوره موسیقی نوپا توسعه بسیار مهم بود

7. He composed both vocal and instrumental music.
[ترجمه ترگمان]او هر دو موسیقی صوتی و ابزاری را تنظیم کرد
[ترجمه گوگل]او هر دو موسیقی آوازی و سازنده را تشکیل می داد

8. Traditional Chinese ensemble instrumental music has diverse origins, and forms of arrangement, performance and transmission.
[ترجمه ترگمان]موسیقی سنتی گروه چینی سنتی دارای ریشه های متنوع، و اشکال آرایش، عملکرد و انتقال است
[ترجمه گوگل]موسیقی سنتی چینی گروه سازنده، ریشه های متنوع و شکل های ترتیب، عملکرد و انتقال دارد

9. I like instrumental music better than vocal music.
[ترجمه ترگمان]من موسیقی رو خیلی بهتر از موسیقی صدات دوست دارم
[ترجمه گوگل]من موسیقی سازنده را بهتر از موسیقی آوازی می خوانم

10. Instrumental music of the hardware. Is that people use music as a tool to express emotion.
[ترجمه ترگمان]موسیقی بی کلام او آیا مردم از موسیقی به عنوان ابزاری برای ابراز احساسات استفاده می کنند؟
[ترجمه گوگل]موسیقی ابزار سخت افزار آیا این افراد از موسیقی به عنوان یک ابزار برای بیان احساسات استفاده می کنند

11. Instrumental music, oddly enough, leaves me cold.
[ترجمه ترگمان]موسیقی instrumental، به طرز عجیبی برایم سرد است
[ترجمه گوگل]موسیقی ملودیک، به اندازه کافی عجیب، من را سرد می کند

12. In and 1940 s, the creation of and Western solo and ensemble instrumental music underwent new development.
[ترجمه ترگمان]در دهه های ۱۹۴۰ و ۱۹۴۰، آفرینش موسیقی سازی و سازه ای جمعی غربی تحت توسعه تازه ای قرار گرفت
[ترجمه گوگل]در سالهای 1940 و 1960، ایجاد و پخش موسیقی انفرادی و گروهی غرب، توسعه جدیدی گرفت

13. It has one of the most outstanding melodies in Chinese instrumental music.
[ترجمه ترگمان]این پرنده یکی از the ملودی در موسیقی سازی چینی است
[ترجمه گوگل]این یکی از برجسته ترین ملودی های موسیقی چینی است

14. Music & Chamber Music, this category includes Chinese and foreign solo and group instrumental music.
[ترجمه ترگمان]موسیقی مجلسی موسیقی، این رده شامل موسیقی سازی چینی و خارجی و موسیقی سازی گروهی می باشد
[ترجمه گوگل]موسیقی * موسیقی کلاسیک، این گروه شامل موسیقی سینمایی و گروهی سازمانی چینی و خارجی است

پیشنهاد کاربران

موزیک بی کلام ، آهنگ بی کلام

موسیقی بدون کلام


کلمات دیگر: