با رضایت همگان (یا طرفین)، در مقایسه، در همسنجی، مقایستا، در مقام مقایسه
by comparison
با رضایت همگان (یا طرفین)، در مقایسه، در همسنجی، مقایستا، در مقام مقایسه
جملات نمونه
1. The second half of the game was dull by comparison with the first.
[ترجمه ترگمان]نیمه دوم بازی با مقایسه اولش کسل کننده بود
[ترجمه گوگل]نیمه دوم بازی در مقایسه با اولین بار خسته کننده بود
[ترجمه گوگل]نیمه دوم بازی در مقایسه با اولین بار خسته کننده بود
2. His problems seemed trivial by comparison.
[ترجمه ترگمان]مشکلات او در مقایسه به نظر ناچیز می امد
[ترجمه گوگل]مشکلات او به نظر بی معنی بود
[ترجمه گوگل]مشکلات او به نظر بی معنی بود
3. This dress is really cheaper by comparison.
[ترجمه ترگمان]این لباس واقعا با مقایسه ارزان تر است
[ترجمه گوگل]این لباس نسبتا ارزان تر است
[ترجمه گوگل]این لباس نسبتا ارزان تر است
4. Those places are modern by comparison with Tresillian.
[ترجمه ترگمان]این مکان ها در مقایسه با Tresillian مدرن هستند
[ترجمه گوگل]این مکان ها نسبت به تریسیلیان مدرن است
[ترجمه گوگل]این مکان ها نسبت به تریسیلیان مدرن است
5. By comparison with other European countries, car prices in the UK are very high.
[ترجمه ترگمان]با مقایسه با دیگر کشورهای اروپایی، قیمت خودرو در انگلستان بسیار بالا است
[ترجمه گوگل]در مقایسه با سایر کشورهای اروپایی، قیمت خودرو در انگلیس بسیار زیاد است
[ترجمه گوگل]در مقایسه با سایر کشورهای اروپایی، قیمت خودرو در انگلیس بسیار زیاد است
6. By comparison with London, Paris is small.
[ترجمه ترگمان]پاریس در مقایسه با لندن کوچک است
[ترجمه گوگل]در مقایسه با لندن، پاریس کوچک است
[ترجمه گوگل]در مقایسه با لندن، پاریس کوچک است
7. Her feelings for Simon seemed trivial by comparison .
[ترجمه ترگمان]احساسات او نسبت به سیمون مقایسه با مقایسه فرق می کرد
[ترجمه گوگل]احساسات او برای سیمون به نظر می رسید بی اهمیت با مقایسه
[ترجمه گوگل]احساسات او برای سیمون به نظر می رسید بی اهمیت با مقایسه
8. By comparison, expenditure on education increased last year.
[ترجمه ترگمان]با مقایسه، هزینه تحصیل در سال گذشته افزایش یافت
[ترجمه گوگل]در مقایسه با سال گذشته هزینه های آموزش و پرورش افزایش یافته است
[ترجمه گوگل]در مقایسه با سال گذشته هزینه های آموزش و پرورش افزایش یافته است
9. He came off well by comparison with the others.
[ترجمه ترگمان]خود را با دیگران مقایسه کرد
[ترجمه گوگل]او در مقایسه با سایرین خوب عمل کرد
[ترجمه گوگل]او در مقایسه با سایرین خوب عمل کرد
10. By comparison, for Transportation to double turnover in the next five years requires 15 %.
[ترجمه ترگمان]در مقایسه، برای حمل و نقل دو جانبه در پنج سال آینده ۱۵ % نیاز است
[ترجمه گوگل]برای مقایسه، برای حمل و نقل به دو برابر گردش مالی در 5 سال آینده نیاز به 15٪ است
[ترجمه گوگل]برای مقایسه، برای حمل و نقل به دو برابر گردش مالی در 5 سال آینده نیاز به 15٪ است
11. By comparison with trying to sleep on the cramped seating of today's long-haul flights it was luxury indeed.
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با تلاش برای خوابیدن بر روی صندلی شلوغی پروازه ای طولانی امروز، واقعا لوکس بود
[ترجمه گوگل]در مقایسه با سعی در خوابیدن در مکان های مبهم پرواز های طولانی مدت امروز، واقعا لوکس بود
[ترجمه گوگل]در مقایسه با سعی در خوابیدن در مکان های مبهم پرواز های طولانی مدت امروز، واقعا لوکس بود
12. By comparison coaxial cable, of the type need to cable homes, will cost the cable company around 16p a metre.
[ترجمه ترگمان]در کابل comparison، از نوع مورد نیاز به خانه های کابل، برای شرکت کابلی در حدود ۱۶ صفحه در متر هزینه خواهد داشت
[ترجمه گوگل]با مقایسه کابل کواکسیال، از نوع نیاز به خانه های کابلی، شرکت کابل در حدود 16 پنت متر هزینه
[ترجمه گوگل]با مقایسه کابل کواکسیال، از نوع نیاز به خانه های کابلی، شرکت کابل در حدود 16 پنت متر هزینه
13. Monastic abbots, by comparison, found spiritual leadership easy, because the monks were sheltered from contact with the world.
[ترجمه ترگمان]ولی از آنجا که راهبان از تماس با جهان مصون بودند، دیرها، رهبری روحانی را آسان یافتند
[ترجمه گوگل]Abbots مونس، در مقایسه، رهبری معنوی را آسان یافت، زیرا راهبان از تماس با جهان محافظت شدند
[ترجمه گوگل]Abbots مونس، در مقایسه، رهبری معنوی را آسان یافت، زیرا راهبان از تماس با جهان محافظت شدند
14. By comparison, the performance pattern of management, sales, and manufacturing amounted to a virtual road map for disaster.
[ترجمه ترگمان]در مقایسه، الگوی عملکرد مدیریت، فروش و تولید به یک نقشه راه مجازی برای فاجعه تبدیل شد
[ترجمه گوگل]در مقایسه با الگوی عملکرد مدیریت، فروش و تولید، یک نقشه راه مجازی برای فاجعه بود
[ترجمه گوگل]در مقایسه با الگوی عملکرد مدیریت، فروش و تولید، یک نقشه راه مجازی برای فاجعه بود
15. By comparison, a market-orientated approach to selling concentrates on the needs of the buyer. 2
[ترجمه ترگمان]در مقایسه، یک رویکرد مبتنی بر بازار برای فروش متمرکز بر نیازهای مشتری است ۲
[ترجمه گوگل]در مقایسه، یک رویکرد مبتنی بر بازار برای فروش متمرکز بر نیازهای خریدار است 2
[ترجمه گوگل]در مقایسه، یک رویکرد مبتنی بر بازار برای فروش متمرکز بر نیازهای خریدار است 2
پیشنهاد کاربران
قیاس دو چیز یا فرد یا موقعیت متفاوت
دو چیز متفاوت و متمایز ( مغایر از هم )
درمقایسه با. . .
فکر کنم معنای درستش میشه
در عوض، در برابر، در مقابل
اما in comparison with به معنای
در مقایسه با . . . .
می باشد.
یعنی بین by comparison و in comparison تفاوت وجود دارد.
در عوض، در برابر، در مقابل
اما in comparison with به معنای
در مقایسه با . . . .
می باشد.
یعنی بین by comparison و in comparison تفاوت وجود دارد.
by comparison with
در مقایسه با، با مقایسۀ
در مقایسه با، با مقایسۀ
در عوض، در مقابل
Esed for talking about ways in which two people or things are different
کلمات دیگر: