1- عیب پیدا کردن، خراب شدن، معیوب شدن 2- بدفرجام شدن، پایان بدی داشتن 3- گمراه شدن، از راه به در رفتن
go wrong
1- عیب پیدا کردن، خراب شدن، معیوب شدن 2- بدفرجام شدن، پایان بدی داشتن 3- گمراه شدن، از راه به در رفتن
انگلیسی به فارسی
اشتباه نگیر
انگلیسی به انگلیسی
عبارت ( phrase )
• (1) تعریف: to fail to function or happen properly.
• مترادف: miscarry
• مشابه: bomb, come to grief, fail, fizzle, flop
• مترادف: miscarry
• مشابه: bomb, come to grief, fail, fizzle, flop
- What went wrong with their marriage?
[ترجمه aphrodite] چه بلایی سر ازدواج آنها آمده؟
[ترجمه ترگمان] چه بلایی سر marriage اومده؟[ترجمه گوگل] چه اتفاقی در رابطه با ازدواج آنها افتاد؟
• (2) تعریف: to follow an immoral course.
• مشابه: deviate, sin, stray, transgress, trespass
• مشابه: deviate, sin, stray, transgress, trespass
• be spoilt, deteriorate
جملات نمونه
1. If anything can go wrong, it will.
[ترجمه ترگمان]اگر کار اشتباهی پیش بیاید، این کار را خواهد کرد
[ترجمه گوگل]اگر چیزی به اشتباه برسد، آن خواهد شد
[ترجمه گوگل]اگر چیزی به اشتباه برسد، آن خواهد شد
2. Naturally, I get upset when things go wrong.
[ترجمه Neda] البته، آشفته می شوم وقتی اوضاع بر وفق مراد نباشد
[ترجمه Masoume] طبیعتا ناراحت میشوم وقتی همه چیز خراب میشود
[ترجمه ترگمان]طبیعی است که وقتی اوضاع خراب شود ناراحت می شوم[ترجمه گوگل]به طور طبیعی، زمانی که همه چیز برطرف می شود، ناراحت می شوم
3. Where did I go wrong in my calculations?
[ترجمه M.O] کجای محاسباتم اشتباه کردم
[ترجمه ترگمان]کجای کارم اشتباه کردم؟[ترجمه گوگل]در محاسبات من کجایی؟
4. Things can easily go wrong when people are under stress.
[ترجمه Leyla] وقتی مردم در استرس باشندبه راحتی نتیجه کار خراب میشود
[ترجمه ترگمان]وقتی مردم تحت استرس هستند همه چیز به راحتی می تواند درست پیش برود[ترجمه گوگل]وقتی افراد تحت فشار قرار می گیرند، می توانند به راحتی به اشتباه بروند
5. When things go wrong, running away is not the answer. You have to find within yourself a way to handle it.
[ترجمه ترگمان]وقتی اوضاع خراب میشه، فرار جواب نمیده باید یه راهی پیدا کنی که از پسش بر بیای
[ترجمه گوگل]وقتی همه چیز درست پیش می رود، فرار نمی کند شما باید در درون خود یک راه برای رسیدگی به آن پیدا کنید
[ترجمه گوگل]وقتی همه چیز درست پیش می رود، فرار نمی کند شما باید در درون خود یک راه برای رسیدگی به آن پیدا کنید
6. Copy your aunt and you won't go wrong.
[ترجمه ترگمان]دریافت شد و اشتباه نخواهید کرد
[ترجمه گوگل]عمه خود را کپی کنید و به اشتباه نروید
[ترجمه گوگل]عمه خود را کپی کنید و به اشتباه نروید
7. She tends to over-react when things go wrong.
[ترجمه ترگمان]وقتی اوضاع خراب می شود، عکس العمل نشان می دهد
[ترجمه گوگل]او در صورت بروز اشتباهات، واکنش نشان می دهد
[ترجمه گوگل]او در صورت بروز اشتباهات، واکنش نشان می دهد
8. When things tend to go wrong.
[ترجمه ترگمان]وقتی اوضاع خراب می شود
[ترجمه گوگل]وقتی همه چیز به اشتباه برمی گردد
[ترجمه گوگل]وقتی همه چیز به اشتباه برمی گردد
9. There's always the chance that something will go wrong.
[ترجمه ترگمان]همیشه شانسی هست که یه چیزی اشتباه پیش بره
[ترجمه گوگل]همیشه این احتمال وجود دارد که چیزی اشتباه برطرف شود
[ترجمه گوگل]همیشه این احتمال وجود دارد که چیزی اشتباه برطرف شود
10. You can't go wrong choosing Bordeaux.
[ترجمه ترگمان]تو نمی تونی اشتباه انتخاب کنی، Bordeaux رو انتخاب کنی
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید انتخاب کنید بوردو اشتباه است
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید انتخاب کنید بوردو اشتباه است
11. This detector is a very delicate instrument; it'll go wrong if it's mishandled.
[ترجمه ترگمان]این موج یک ابزار بسیار ظریف است؛ اگر اشتباه کرده باشد، اشتباه خواهد شد
[ترجمه گوگل]این آشکارساز یک ابزار بسیار ظریف است اگر خراب شود، اشتباه خواهد کرد
[ترجمه گوگل]این آشکارساز یک ابزار بسیار ظریف است اگر خراب شود، اشتباه خواهد کرد
12. did I go wrong in my calculation?
[ترجمه ترگمان]من در محاسبه اشتباه خود اشتباه کردم؟
[ترجمه گوگل]آیا در محاسبات من اشتباه کردم؟
[ترجمه گوگل]آیا در محاسبات من اشتباه کردم؟
13. But the incident underlines how easily things can go wrong.
[ترجمه ترگمان]اما این حادثه نشان می دهد که اوضاع تا چه حد می تواند اشتباه کند
[ترجمه گوگل]اما حادثه تأکید می کند که چطور می توان همه چیز را اشتباه برطرف کرد
[ترجمه گوگل]اما حادثه تأکید می کند که چطور می توان همه چیز را اشتباه برطرف کرد
14. You can't go wrong with a little black dress, can you?
[ترجمه ترگمان]تو نمی تونی با یه لباس سیاه اشتباه بری، مگه نه؟
[ترجمه گوگل]شما نمیتوانید با یک لباس سیاه کمی اشتباه کنید، آیا می توانید؟
[ترجمه گوگل]شما نمیتوانید با یک لباس سیاه کمی اشتباه کنید، آیا می توانید؟
پیشنهاد کاربران
خراب شدن از دست داددن
خراب شدن، اشتباه کردن
خراب شدن یاپیش آمدن یه مشکل
miscarry، fail
to make a mistake or a bad decision
to make a mistake or a bad decision
خراب کردن
Dont work out
به مشکل برخوردن
خوب پیش نرفتن
خوب پیش نرفتن
اشتباه رفتن
به راه/روبه راه نبودن، اشتباه شدن/بودن، سوءعمل، عملکرد سوء داشتن، عملکرد ناقص داشتن، بد/نادرست عمل کردن، بد کار کردن، منحرف شدن، به اشتباه رفتن
اشتباه از آب آمدن
Have mistake
مشکل پیش آمدن
E. g. If you follow all the steps, nothing will go wrong
اگه همه مراحل رو ( درست و کامل ) دنبال کنید، مشکلی پیش نخواهد آمد
اگه همه مراحل رو ( درست و کامل ) دنبال کنید، مشکلی پیش نخواهد آمد
خوب پیش نرفتن اوضاع
کلمات دیگر: