• over with, finished, concluded
done with
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. I'm all done with the work.
[ترجمه ترگمان]کارم با کار تموم شده
[ترجمه گوگل]من همه کارها را انجام می دهم
[ترجمه گوگل]من همه کارها را انجام می دهم
2. The work had been done with painstaking attention to detail.
[ترجمه ترگمان]کار با توجه جدی به جزئیات انجام شده بود
[ترجمه گوگل]این کار با توجه دقیق به جزئیات انجام شده است
[ترجمه گوگل]این کار با توجه دقیق به جزئیات انجام شده است
3. The work was done with the minimum amount of effort.
[ترجمه ترگمان]کار با حداقل مقدار تلاش انجام شد
[ترجمه گوگل]کار با حداقل تلاش انجام شد
[ترجمه گوگل]کار با حداقل تلاش انجام شد
4. I could have done with some help this morning.
[ترجمه ترگمان]امروز صبح می تونستم کمک کنم
[ترجمه گوگل]امروز صبح می توانستم با کمک امیدوار باشم
[ترجمه گوگل]امروز صبح می توانستم با کمک امیدوار باشم
5. She gets unpleasant tasks over and done with as quickly as possible.
[ترجمه ترگمان]او کاره ای ناخوشایندی را انجام می دهد و هر چه سریع تر انجام می دهد
[ترجمه گوگل]او وظایف ناخوشایند را با بیشترین سرعت ممکن انجام می دهد
[ترجمه گوگل]او وظایف ناخوشایند را با بیشترین سرعت ممکن انجام می دهد
6. This is done with a formal bow to the king or queen.
[ترجمه ترگمان]این کار با یک تعظیم رسمی به پادشاه یا ملکه انجام شده است
[ترجمه گوگل]این با تعظیم رسمی به پادشاه یا ملکه انجام می شود
[ترجمه گوگل]این با تعظیم رسمی به پادشاه یا ملکه انجام می شود
7. Let's have done with this silly argument.
[ترجمه ترگمان]بیا این بحث احمقانه رو تموم کنیم
[ترجمه گوگل]بیایید با این استدلال احمقانه انجام دهیم
[ترجمه گوگل]بیایید با این استدلال احمقانه انجام دهیم
8. Once this is all over and done with you can have a rest.
[ترجمه ترگمان]وقتی همه چیز تم وم شد و تم وم شد می تونی استراحت کنی
[ترجمه گوگل]هنگامی که این کار تمام شده است و می توانید بقیه را ببخشید
[ترجمه گوگل]هنگامی که این کار تمام شده است و می توانید بقیه را ببخشید
9. Her hair could have done with a wash.
[ترجمه ترگمان] موهاش می تونه با یه کارواش کار کنه
[ترجمه گوگل]موهایش می تواند با یک شستشو انجام شود
[ترجمه گوگل]موهایش می تواند با یک شستشو انجام شود
10. Well I'm glad that's over and done with. I was so nervous.
[ترجمه ترگمان]خوشحالم که تموم شد و تموم شد خیلی عصبی بودم
[ترجمه گوگل]خوب من خوشحالم که این کار را انجام داده و انجام شده است من خیلی عصبی بودم
[ترجمه گوگل]خوب من خوشحالم که این کار را انجام داده و انجام شده است من خیلی عصبی بودم
11. What have you done with my umbrella?
[ترجمه ترگمان]با چتر من چیکار کردی؟
[ترجمه گوگل]با چتر من چه کار کرده ای؟
[ترجمه گوگل]با چتر من چه کار کرده ای؟
12. The job was done with the minimum of fuss.
[ترجمه ترگمان]این کار با حداقل سروصدا انجام شد
[ترجمه گوگل]این کار با حداقل سر و صدا انجام شد
[ترجمه گوگل]این کار با حداقل سر و صدا انجام شد
13. Just tear up the contract and be done with it.
[ترجمه ترگمان]فقط قرارداد رو پاره کن و تمومش کن
[ترجمه گوگل]فقط قرارداد را پاره کنید و با آن کار کنید
[ترجمه گوگل]فقط قرارداد را پاره کنید و با آن کار کنید
14. I'm done with the work.
[ترجمه ترگمان]کارم با کار تموم شده
[ترجمه گوگل]من با کار انجام می شود
[ترجمه گوگل]من با کار انجام می شود
15. Have you done with those scissors yet?
[ترجمه ترگمان]با این قیچی چیکار کردی؟
[ترجمه گوگل]آیا هنوز با آن قیچی انجام داده اید؟
[ترجمه گوگل]آیا هنوز با آن قیچی انجام داده اید؟
پیشنهاد کاربران
تموم شد
یه معنی دیگه هم داره
I'm done with youیعنی دیگه حرفی باهات ندارم یا ازت خسته شدم
I'm done with youیعنی دیگه حرفی باهات ندارم یا ازت خسته شدم
کلمات دیگر: