1. He was just another faceless bureaucrat.
[ترجمه ترگمان]اون فقط یه مامور مخفی دیگه بود
[ترجمه گوگل]او فقط یک بوروکرات بی رویه بود
2. He had become just another faceless bureaucrat .
[ترجمه ترگمان]اون فقط یه مامور مخفی دیگه شده بود
[ترجمه گوگل]او فقط یک بوروکرات بی رویه بود
3. Some petty bureaucrat wanted all the documents in triplicate.
[ترجمه ترگمان]یه مامور پست همه مدارک رو از \"triplicate\" می خواسته
[ترجمه گوگل]بعضی از خردهفروشی ها همه پرونده ها را سه بار خواستند
4. He was a bureaucrat to the core.
[ترجمه ترگمان]اون یه مامور دولتی بود
[ترجمه گوگل]او بوروکرات هسته ای بود
5. He is a conservative bureaucrat who can be counted upon to follow a beaten path.
[ترجمه ترگمان]او یک کارمند محافظه کار است که می توان آن ها را شمرد تا یک مسیر شکست خورده را دنبال کند
[ترجمه گوگل]او یک بوروکرات محافظه کار است که می تواند به دنبال مسیر ضرب و شتم باشد
6. Kennedy might call up a minor bureaucrat to check on a detail.
[ترجمه ترگمان]کندی ممکنه یه مامور یاغی رو خبر کنه که جزئیات رو بررسی کنه
[ترجمه گوگل]کندی ممکن است یک بوروکرات کوچک را برای بررسی جزئیات آماده کند
7. You will not find a stuffy bureaucrat in him.
[ترجمه ترگمان]شما یک مامور دولتی را در او نخواهید یافت
[ترجمه گوگل]شما یک بوروکرات پرتحرک در او پیدا نخواهید کرد
8. No bureaucrat could know more about problems in a public housing development than the people who live there.
[ترجمه ترگمان]هیچ کارمند اداری نمی تواند در مورد مشکلات در توسعه مسکن عمومی نسبت به افرادی که در آنجا زندگی می کنند، آگاهی داشته باشد
[ترجمه گوگل]هیچ بوروکرات نمیتواند بیشتر درباره مسائل مربوط به توسعه مسکن عمومی بیشتر از افرادی که در آنجا زندگی می کنند مطلع باشد
9. The bureaucrat will almost always say that a budget cut is sure to result in the loss of jobs.
[ترجمه ترگمان]این مامور دولتی تقریبا همیشه می گوید که قطع بودجه قطعا منجر به از دست دادن شغل خواهد شد
[ترجمه گوگل]بوروکرات تقریبا همیشه می گوید که کاهش بودجه مطمئنا منجر به از دست دادن کار خواهد شد
10. He was far from being a stuffy bureaucrat.
[ترجمه ترگمان]اون خیلی از یه مامور دولتی گرفته بود
[ترجمه گوگل]او دور بود که بوروکرات پوشیدنی بود
11. Against imperialism, feudalism and bureaucrat - capitalism, and against capitalism.
[ترجمه ترگمان]در مقابل امپریالیسم، ملوک الطوایفی و bureaucrat، و بر ضد سرمایه داری
[ترجمه گوگل]علیه امپریالیسم، فئودالیسم و بوروکرات - سرمایه داری و علیه سرمایه داری
12. A bureaucrat from your office or board that will spend a whole meeting with a company blathering about your nonprofit's mission and not saying a word about the potential opportunity for both partners.
[ترجمه ترگمان]یک کارمند اداری از دفتر شما یا هییت مدیره که کل جلسه را با شرکت blathering در مورد ماموریت غیر انتفاعی خود صرف می کند و در مورد فرصت بالقوه برای هر دو شریک صحبت نمی کند
[ترجمه گوگل]یک دفترکار از دفتر یا هیئت مدیره شما خواهد بود که یک جلسه کامل را با یک شرکت در مورد ماموریت غیر انتفاعی خود صرف می کند و یک کلمه در مورد فرصت بالقوه هر دو طرف نمی گوید
13. Chang Baoning, a 40-year-old government bureaucrat with a paunch and purple-tinted eyeglasses, watched the scenery whirl by from a whisper-quiet cabin.
[ترجمه ترگمان]یک مامور دولتی ۴۰ ساله، یک مامور دولتی ۴۰ ساله با شکم و شکم قرمز رنگ به چشم می خورد و منظره اطراف را تماشا می کرد که از یک کابین آرام آرام دور شده بود
[ترجمه گوگل]چانگ Baoning، یک حکومت 40 ساله دولتی با عینک قرمز و بنفش رنگی، از یک کابین آرام زمزمه چشمپوشی را تماشا کرد
14. The ugly bureaucrat, the evil invader, the sinister and ruthless spy, all eyes covetously to the Chinese Olympic Games first person, wants to set at it in the deathtrap.
[ترجمه ترگمان]مامور خبیث، مهاجم شیطانی، جاسوس شرور و بی رحم، همه چشم ها به اولین کسی که اولین کسی است که المپیک المپیک را می کند، می خواهد آن را در تله مرگ قرار دهد
[ترجمه گوگل]بوروکرات زشت، مهاجم شیطانی، جاسوسی شوم و بی رحمانه، همه چهره های اول شخص را به بازی های المپیک چین اختصاص می دهند، می خواهند در این بازی در کنار هم قرار گیرند
15. The bureaucrat had not learnt how markets work, and we are in danger of forgetting it.
[ترجمه ترگمان]این مامور اداری نمی دانست چگونه بازارها کار می کنند و ما در خطر فراموش کردن آن هستیم
[ترجمه گوگل]بوروکرات آموخته که بازارها چگونه کار می کنند و ما در خطر فراموش کردن آن هستیم